محفل گنگها مجموعه فصل استخوان جلد دوم
درباره نویسنده سامانتا شنن:
سامانتا شنن (Samantha Shannon) نویسنده کتاب محفل گنگها، (زاده 8 نوامبر 1991) نویسنده انگلیسی داستانهای دیستوپی و ماوراء الطبیعه است. شنن در نوامبر 1991 در هامرسمیث لندن متولد شد و در روسیلیپ بزرگ شد. او اولین بار در پانزده سالگی شروع به نوشتن کرد، زمانیکه اولین رمان خود را با نام شفق قطبی نوشت، که هنوز منتشر نشده است. شانون زبان و ادبیات انگلیسی را در کالج سنت آن، آکسفورد خوانده و در سال 2013 فارغ التحصیل شد. در سال 2012، او با انتشارات Bloomsbury، كه به دنبال نمایشگاه کتاب لندن بودند، قرارداد كتاب شش رقمی را با شروع «فصل استخوان» امضا كرد تا سه كتاب اول را در یك سری هفت كتاب منتشر كند.
درباره کتاب محفل گنگها:
نيمهي دوم قرن بيست و يکم. بسياري از شهرهاي بزرگ جهان تحت تسلط نيرويي امنيتي است به نام «قلمه». پِيج ماهوني در دنياي زيرزمينيِ خلافکارهاي «لندن قلمه» کار ميکند و عضوي از دار و دستهي «هفت مُهر آخرالزمان» است. کارش اما حتا با معيارِ خلافکارها هم غريب است: گردآوري اطلاعات از طريق رخنه در ذهنِ ديگران. پيج «رؤيانورد» است، يعني ردهي کمياب و خاصي از «روشنبينان»؛ اما روشنبينان در دنياي تحتِ فرمانِ قلمه بزرگترين مجرمان هستند، چون هر نوع فعاليت مرتبط با روح و ماورا در حکومت قلمه قدغن است.
در کتاب فصل استخوان، قلمه پيج را دستگير ميکند و به زنداني مخوف ميفرستد به نام «شئول يک». پيج در زندانِ خود ميفهمد قدرتي در پشت پرده وجود دارد بسيار پليدتر و عظيمتر از قلمه. شئول يک در اختيار نژادي قدرتمند و فراطبيعي است به نام «رِفائيم». روشنبينها ارزشِ زيادي براي رفائيم دارند؛ اما تنها در مقام سرباز و کارگر.
پيج ماهوني سرانجام با همکاريِ يکي از زندانبانهاي خود به نام «سِماک مِشارتيم» يا «حارس» که از رفائيم است، شورشي به راه مياندازد و همراه با چندين روشنبينِ ديگر ميگريزد، اما دردسرهايش تازه شروع شدهاند: بسياري از بازماندههاي آن زندان مفقود شدهاند و خودش هم تحتتعقيبترين فردِ لندن است…
گنگاربابها و گنگبانوهاي حاکم بر خلافکارانِ لندن براي اولين بار پس از سالها جلسهي سرّيشان را تشکيل ميدهند تا سرنوشتِ روشنبينانِ لندن را تعريف کنند. اما جامعهي روشنبينها هم اسرارِ ظلماني و اختلافهاي بسياري دارد و اتحادشان براي مقابله با قلمه و رفائيم ناممکن است.
قلمه با تمامِ قواي خود به دنبال رؤيانورد است و رفائيمِ قدرتمند هم کمکم از سايهها بيرون ميآيند و روشنبينان هم دلِ خوشي از پيج ندارند. پيج بيش از هر زمانِ ديگري به کمک نياز دارد. اما حارس معلوم نيست کجاست. اما پيج بايد سرنوشتِ جهان را تغيير بدهد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.