محبت و آگوستین قدیس
درباره نویسنده هانا آرنت:
هانا آرنت (Hannah Arendt) نویسنده کتاب محبت و آگوستین قدیس، زادهی 1906 در آلمان و درگذشته به سال 1975 در امریکا، از فیلسوفان و نظریهپردازان سیاسی مطرح قرن بیستم است. آرنت یهودی بود و با قدرت گرفتن نازیها در آلمان از کشور خود به فرانسه گریخت و از آنجا نیز، به دلیل اینکه فرانسه نیز داشت به اشغال آلمان نازی درمیآمد، به امریکا مهاجرت کرد. وضعیت مهاجران و آوارگان و پناهندگان سیاسی یکی از دغدغههای آرنت بود و در مباحث نظریاش به این موضوع میپرداخت. او همچنین در مدتی که در فرانسه اقامت داشت با سازمانی که کودکان یهودی بیسرپرست را به فلسطین انتقال میداد همکاری میکرد.
آرنت در دانشگاه و در رشتۀ فلسفه شاگرد مارتین هایدگر، ادموند هوسرل و کارل یاسپرس بود. زمینۀ اصلی کار فلسفی او فلسفه و نظریۀ سیاسی بود. نظریات آرنت در باب توتالیتاریسم، حقوق بشر و مسئلۀ شَر از جمله نظریات مطرح او در حوزهی فلسفۀ سیاسی است. از کتابهای آرنت میتوان به «توتالیتاریسم»، «وضع بشر»، «آیشمن در اورشلیم: گزارشی در باب ابتذال شَر» و «انقلاب» اشاره کرد.
درباره کتاب محبت و آگوستین قدیس:
کتاب «محبت و آگوستین قدیس» مفاهیم اصلی و کلیدی اندیشۀ آرنت را، که او در آثار بعدیاش نیز به آنها پرداخته است، دربردارد. آرنت در کتاب «محبت و آگوستین قدیس» از پیوند محبت و عشق با خرد و عقلانیت سخن میگوید و از اینکه عشق و محبت چگونه میتواند در پیوند با خرد و آگاهی رابطۀ انسان را با خود، دیگران و جهان بهنحوی مؤثر سامان بدهد. آرنت برای تبیین فلسفی نظریۀ خود در باب محبت با آگوستین قدیس وارد مکالمه میشود و با اتکا به نظریات او در این باب و ارائۀ شرح و تفسیر خاص خود از این نظریات چارچوب نظریِ اگزیستانسیالیستی خود را درباره محبت و رابطۀ آن با وضع بشری بنا میدهند.
فرهنگ رجایی: «محبت در مرکز تمام مباحث آرنت از وضع بشر قرار دارد و منظور او از آن، بینش همدلانه با خود، با دگری و با کل وجود است که از همۀ مقولات برانگیزاننده بشر برای پندار و گفتار و رفتار اختصاصاً انسانی مهمتر است. محبت از نسبت خویشاوندی، کشش و علاقۀ دنیایی و حتی جذابیت فهم علمی، حظ فلسفی و استعلای کلامی فراتر و همهگیرتر است. با محبت است که میتوان از همۀ تعلقات رها و آزاد شد و به کمال حضور رسید، که در اینجا آرنت آن را “جنبۀ وجودی بشر” میداند و بعداً در اثر ماندگار دیگرش آن را “وضع بشر” خواند.»
این کتاب از مقدمهای از ویراستاران متن انگلیسی، با عنوان «بازکشف محبت و آگوستین قدیس»، درآمد و سه بخش تشکیل شده که عبارتند از: «عشق بهعنوان تمایل؛ آینده قابلانتظار»، «خالق و مخلوق؛ گذشتۀ بهیادمانده» و «زندگی جمعی». بخشهای اول و دوم کتاب «محبت و آگوستین قدیس» هرکدام از سه گفتار تشکیل شدهاند. «ساختار هوس (اَپِتیتوس)»، «محبت و اشتیاق» و «نظم عشق» عنوانهای سه گفتار بخش اول و «ریشه»، «محبت و اشتیاق» و «عشق به همسایه» عنوانهای سه گفتار بخش دوم کتاباند.
قسمتی از کتاب محبت و آگوستین قدیس:
آگوستین مینویسد: «عشق در واقع چیزی جز هوس به چیزی به طور في نفسه نیست» و بالاتر از آن خاطر نشان میکند که «عشق نوعی هوس کردن است». هر هوسی (اپتیتوس به یک موضوع معین متصل است و این موضوع را از آن خود میکند تا اشتیاق را تحقق بخشد، و این گونه هدفی برای آن عرضه کند. اشتياق قطعا توسط چیزی مشخص که به دنبال آن است عینیت پیدا میکند، درست همان طور که حرکت با هدفی که به سوی آن حرکت می کند، تعیین میشود.
زیرا آن طور که آگوستین مینویسد، عشق «نوعی حرکت است و همه حرکت ها به سوی چیزی میروند». آنچه حرکت هوس را مشخص می کند همیشه از قبل وجود داشته است. اشتياق ما به سوی اهدافی است که در دنیا میشناسیم؛ چیز تازهای کشف نمیکند. چیزی که ما میشناسیم اشتياق «خوب» (بوم) است، در غیر این صورت، ما به طور في نفسه به دنبال آنها نخواهیم بود. تمام چیزهای خوب که ما با اشتیاق خود…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.