مالیه روح مشروطه است
درباره نویسنده میکائیل عظیمی:
میکائیل عظیمی نویسنده کتاب مالیه روح مشروطه است، متولد سال 1354، نویسنده و مترجم ایرانی است. میکائیل عظیمی آثاری در حوزههای توسعه، اقتصاد سیاسی و… تالیف کرده است. کتابهایی همچون: «هفتخوان توسعه؛ روایت ستاریفر از تأمین اجتماعی»، «ساختن جامعه شایسته؛ بازنگری در نقش تامین اجتماعی در توسعه»، «میر نامیرا، زندگی و زمانه میرمصطفی عالینسب»، «سرگذشت یک علم؛ کالبدشناسی آموزش علم اقتصاد در ایران» و…
درباره کتاب مالیه روح مشروطه است:
کتاب مالیه روح مشروطه است، پس از مقدمههای لازم، بر تجربهی اصلاح نظام بودجهریزی به دست شوستر (یک دوره) و میلسپو (دو دوره) تمرکز دارد. در این چارچوب، پس از نگاهی کوتاه به زمینههای ورود ایشان به ایران، اقدامها و برنامههای آنها مرور شده است. روشن است هر آنچه ایشان در دستور کار داشتهاند، بر بستری از واقعیتهای زمانی و مکانی استوار بوده و از این رو، لازم است شرایط اقتصاد سیاسی آن روزگاران مد نظر قرار گیرد. پس از مرور آنچه این دو مستشار آمریکایی از سر گذراندهاند، تلاش شده تا ثمره و نتیجهی اقدامهای ایشان در کنار موانع و مشکلات قرار گیرد و به این ترتیب، تصویری از «فضای تلاش برای انتظام مالیهی عمومی» ترسیم شود. روشن است که چنین تصویری، خود آغازی خواهد بود برای تحلیلهایی تاریخی که تا به امروز خواهد آمد.
نویسنده کتاب، مشروطه را نیز از منظر اقتصاد سیاسی تحلیل و بررسی میکند که در نوع خود کمسابقه است. کتابهای رایج و منابع مرسوم دربارهی تاریخ انقلاب مشروطه و تحولات پیش و پس از آن، کمتر به ابعاد و زوایای اقتصادی ـ مالی توجه داشتهاند. به این ترتیب، منابع اندکی از زاویهای فنی ـ مالی به تحولات تاریخی آن دوره پرداختهاند و در نتیجه، شناخت و درک ایرانیان از «ریشههای مالی» تحولات اجتماعی ـ سیاسی نیمهی دوم قرن گذشته برای توشهگیری و یافتن راه گریز از مشکلات کنونی به هیچ وجه کفایت نمیکند.
مرور نوشتهها و کاوش در منابع تاریخی مربوط به نیمهی دوم قرن گذشته حکایت از آن دارد که دولت/ حکومت وقت ایران بهشدت از مصیبتِ کمبود منابع مالی رنج میبرد و حوادث مخربی چون اجبار به پرداخت غرامت ناشی از جنگ با روسیه، در کنار غفلت از چرخههای غیرمولدی که منجر به انحطاط نظام تولید و خلق ارزش اقتصادی میشد، ایران را به شرایط «افلاس مالی» نزدیک میکرد و اساسا یکی از ریشههای عمیق بروز انقلاب مشروطه در آشفتگی نظام مالیهی عمومی و یکی از عوامل بسیار تعیینکننده در تحولات دههی 90 قرن گذشته که کشور را تا مرز فروپاشی برد، افلاس مالیهی عمومی بود و این هر دو ریشه در استقراضهای کمرشکن خارجی در دهههای پیشین (دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه) داشت؛ استقراضهایی که برای تأمین غرامت جنگ با روسیه به ایران تحمیل شد، ایرانی که با از دست دادن زمینهای وسیع حاصلخیز، از یک سو دچار افت درآمد شده بود و از سویی دیگر با از دست دادن جغرافیا و سرزمینهای مهمی که در مسیر بازرگانی و تجارت بینالملل بودند، در مسیر انزوایی تاریخی گام برمیداشت.
قسمتی از کتاب مالیه روح مشروطه است:
صنیعالدوله زمانی که ترور شد وزیر مالیه بود و دست در کار تدوین بودجهای داشت که برای نخستین بار به شیوهای نو و با تکیه بر اصول قانون اساسی مشروطه تهیه شده بود؛ بودجهای که نهتنها در قالب و شکل “نوین” به شمار میرفت، که استقرار آرمان مشروطه در “به قاعده و به نظم کشیدن سلطنت مطلقه” را متجلی میکرد. اینگونه است که در ایران، “بودجهریزی” در قامت نوین خود با قتل و ترور آغاز میشود و پیراهن خونآلود صنیعالدوله پرچمی است در آغازین گام بودجهریزی که به ندایی بلند فریاد میزند: به رسمیت شناختن حقوق شهروندان بر منابع عمومی و به قاعده درآوردن فرایندهای مالی و در یک کلام، تلاش برای پیوند زدن مالیۀ عمومی به آبادانی کشور، با مخالفتهایی در سطح ترور و خونریزی مواجه است!
درست است که در تجربۀ تاریخی ایران، تدوین بودجه، به عنوان یکی از عالیترین مظاهر مشروط شدن قدرت مطلقه، با تن خونآلود وزیر مالیه آغاز شد، اما این ترور نخستین مقاومت در برابر به انتظام کشیدن مالیۀ عمومی نبود. حافظۀ تاریخی ایرانیان روزهایی را به یاد دارد که “سیصد نفر از [زنان]، از خانه و حرمسراهای محصور با افروختگی بشره که از عزم ثابتشان خبر میداد، بیرون آمده در حالتی که در چادرهای سیاه و نقابهای مشبک سفید، مستور بوده و حرکت نظامی مینمودند و بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستینهای خود طپانچهها پنهان داشتند، یکسره به مجلس رفته و در آنجا جمع شده و از رئیس مجلس خواهش نمودند که تمام آنها را اجازه دخول دهد.
رئیس مجلس به ملاقات نمایندگان ایشان راضی شده، [زنان] در اطاق ملاقات با رئیس مقابله کرده و طرف مذاکره شدند. با این خیال که مبادا خود یا همراهانش مطلب و مقصودشان را درست ملتفت نشوند، آن هیئتِ مادران و زوجات و دختران محجوب ایرانی، طپانچههای خود را برای تهدید نمایش داده و نقابها را پاره کرده و دور انداخته و اراده و عزم آخری خود را اظهار و اعتراف کردند که اگر وکلای مجلس در انجام فرائض خود و محافظت و برقرار داشتن شرف ملت ایران تردید نمایند، مردان و فرزندان و خودمان را کشته و اجسادمان را همینجا میاندازیم”. چنین اقدام شجاعانه و شگفتآوری، در واکنش به اولتیماتوم روسیه بود.
در زمستان سال 1290 (کمتر از پنج سال پس از پیروزی انقلاب مشروطه)، روسیه، همسایۀ شمالی آن روزهای ایران، به دولت ایران اخطار رسمی (اولتیماتوم) داده بود که اگر خواستۀ آنها اجابت نشود، نیروهای نظامی روسیه که پس از گذر از رود ارس و تاراج و کشتار مردمان شهر مهم تبریز تا قزوین آمده و در آستانه ورود به پایتخت بودند، وارد تهران خواهند شد و دولت را ساقط خواهند کرد! و همۀ این تهدیدهای برآمده از لولههای توپ و تفنگ، برای “اخراج یک مستشار مالی” بود: مورگان شوستر.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.