ماجرای آگاتا کریستی
درباره نویسنده نینا دو گرامونت:
نینا دو گرامونت (Nina de Gramont) نویسنده کتاب ماجرای آگاتا کریستی، با نام مستعار مارینا گستر یکی از محبوب ترین و پرمخاطب ترین نویسندگان جنایی نویس آمریکایی است که با طرح معماهای پرکشش و تودرتو مخاطب را تا پایان به دنبال خود می کشاند او در دانشگاه کارولینای شمالی نویسندگی خلاقانه تدریس می کند او آثار موفق متعددی دارد. از جمله آخرین سپتامبر و مرا کنار رودخانه ملاقات کن. او با دخترش، سگش ایزابل و شوهرش، نویسنده دیوید گستر زندگی میکند.
درباره کتاب ماجرای آگاتا کریستی:
هنگامی که بحران و افسردگی در زندگی فردی فرا میرسد، ممکن است واقعیت و تخیل با یکدیگر آمیخته شوند. این دقیقا موضوعی است که نینا دی گرامونت در رمان “ماجرای آگاتا کریستی” پیگیری میکند. در سال ۱۹۲۶، آگاتا کریستی، نویسنده معروف انگلیسی، به مدت ۱۱ روز ناپدید شد و هنگام بازگشت، اصرار داشت که هیچ خاطرهای از آن چند روز ندارد. راز این ناپدیدی برای سالها حفظ شده و بسیاری سعی کردهاند تا آن را کشف کنند. “ماجرای آگاتا کریستی” با نظر از نان ادآ، معشوقه شوهر آگاتا کریستی، معرفی میشود.
او تمام محیطهایی که به ناپدیدی آگاتا منجر شده است را توضیح میدهد. دی گرامونت با ذکاوت و خلاقیت خود، ماجرا را به گونهای به تصویر میکشد که خواننده را وادار به فکر کردن میکند: آیا واقعا این میتوانسته دلیل ناپدیدی آگاتا باشد؟ نینا با استفاده از شخصیتها و اتفاقات واقعی، یک داستان جذاب و هیجانانگیز خلق کرده که نه تنها یک راز تاریخی را باز میکند، بلکه به یکی از بزرگترین معماهای ادبیات جرم و جنایت توجه میکند. تمهای عشق، نفرت، انتقام و فداکاری در کل داستان مشهود است، و هر بخش به طور موثری با هم مرتبط میشود تا یک پایان ناخوانده باقی بماند.
رمان با نقدهای مثبت بسیاری همراه شده است. برخی از نویسندگان معتبر به طرز فوقالعادهای از این اثر تحسین کردهاند، و برخی دیگران آن را با آثار خود آگاتا کریستی مقایسه کردهاند. نقدها به سبک نویسندگی جذاب و داستانسرایی نینا توجه دارند و او را به خوبی با آگاتا کریستی مقایسه میکنند. با این حال، همچنین باید توجه داشت که “ماجرای آگاتا کریستی” یک اثر خیالی است و به عنوان تفسیر واقعی از ناپدیدی آگاتا نباید در نظر گرفته شود. این یک تفسیر ادبی از یک معمای تاریخی است که به شکلی هیجانانگیز و جذاب به تصویر کشیده شده است. داستان از آغاز تا پایان پر از پیچ و خم است و هر صفحه آن ممکن است به سوالات بیشتری منجر شود.
در نهایت، “ماجرای آگاتا کریستی” یک رمان است که نه تنها برای طرفداران آگاتا کریستی، بلکه برای همه کسانی که علاقه به معماها، رازها و داستانهای جنایی دارند، پیشنهاد میشود. این یک اثر هیجانانگیز، جذاب و فکری است که شما را تا آخرین صفحه درگیر خواهد کرد.
قسمتی از کتاب ماجرای آگاتا کریستی:
سالها پیش در کشوری دیگر، نزدیک بود زنی را بکشم.
میل به قتل حس خاصی است؛ اول خشم به سراغت می آید، خشمی بسیار فراتر از آنچه که کسی تصورش را بکند. چنان تمام وجودت را فرا می گیرد که انگار نیرویی الهی است؛ اراده، [قدرت] دست و پا، و ذهن را به دست میگیرد. قدرتی را منتقل میکند که هرگز در خود نمیدیدی. دستانت را که تا آن زمان بی آزار بودند، بلند میکنی تا زندگی کسی دیگر را بگیری لذتی در این کار است. مرور آن وحشتناک ولی در آن لحظه دلپذیر است، همان طور که عدالت دلپذیر است.
آگاتا کریستی شیفته قتل بود، ولی قلب رئوفی داشت. هرگز نمیخواست کسی را بکشد؛ حتی یک لحظه حتی من را.
همیشه دست باریک و کشیده اش را جلو میآورد و می گفت: «من رو آگاتا صدا بزنید!»
ولی من هرگز این کار را نکردم نه در آن روزهای اول، حالا هر چقدر هم که آخر هفته ها را در یکی از خانه های او گذراندم، هر چقدر هم که لحظاتی خصوصی را با هم گذراندیم. با اینکه سالهای پس از جنگ، ادب و نزاکت داشت از بین میرفت، ولی رفتار خودمانی پسندیده نبود. آگاتا از طبقه بالاتری بود، آراسته و موقر بود، ولی تمایل داشت از رفتار و آداب و رسوم اجتماعی بپرهیزد. در حالی که من خیلی تلاش میکردم آن رفتار و آداب را یاد بگیرم تا جزئی از وجودم شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.