ماتاهاری (جاسوس)
درباره نویسنده پائولو کوئلیو:
پائولو کوئلیو (Paulo Coelho) نویسنده کتاب ماتاهاری، در سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیروی برزیل به دنیا آمد. از پدری مهندس و مادری خانه دار. در کودکی او را به مدرسهی عیسویها فرستادند، مدرسهای با تعلیمات سخت و خشک مذهبی که این مسئله تاثیر بسیار بدی بر روح و روان او گذاشت. خانواده شیفتهی مهندس شدن پسرشان بود و پائولو رویای نویسنده شدن را در سر میپروراند. یک کتاب در زندگی کوئیلوی جوان تاثیر بسیار مهمی داشت و سبب طغیان او و تلاش هر چه بیشتر برای تحقق رویایش یعنی نویسنده شدن داشت و آنهم کتابی نبود جز مدار راسالسرطان اثر هنری میلر.
درباره کتاب ماتاهاری:
رمان ماتاهاری (جاسوس) پائولو کوئیلو بر اساس سرگذشت واقعی ماتا هاری است. ماتا هاری نام مستعار یک رقصندهی هلندی تبار است که با پایهگذاری سبکی نوین در رقص، بسیاری از تابوهای زمانهی خود را میشکند.
بازگشت ماتا هاری به پاریس در قالب یک رقصنده با سبک شرقی، آغاز دورهی کسب شهرت برای اوست. او با نمایش بیمحابا افکاری آزادانه به شهرتی روزافزون میرسد ولی این بلندپروازیها عاقبت کار دستش میدهد. این دوران همزمان با شروع جنگ جهانی اول است. ماتا هاری سوار بر موج حوادث سیاسی درگیر ماجراهایی میشود که با وجود گذشت صد سال از مرگ او همچنان به صورت معما باقی است. رمان جاسوس نگاهی به زندگی پرفراز و نشیب ماتا هاری دارد.
ماجراهایی که در زندگی ماتا هاری رخ داده به قدری پرفراز و نشیب است که مثل قصه میماند. او را یکی از 10 جاسوس معروف قرن میدانند. نقش تاثیرگذار او در رامشگری و شروع سبکی نوین در رقاصی در کنار شخصیتهای مهم این جریان همچون «ایسادورا دانکن» و «روت سنت دنیس» باعث میشود تا او به مردان پرنفوذ و چهرههای سیاسی آن دوران نزدیک شود اما این رابطهها برای او گران تمام میشود.از آن جایی که ماتاهاری برای اجرای برنامه زیاد سفر میکرد، سرویس جاسوسی آلمان از او میخواهد تا در ازای پول، اطلاعات متفقین را در اختیارشان بگذارد. طبق گزارشها بعد از آن دوران از ماتا هاری خواسته شد علیه نیروهای متفقین در جنگ جهانی اول جاسوسی کند. شایعههایی وجود دارد که اقدامات جاسوسی او منجر به مرگ ۵۰ هزار سرباز شده است. در سال 1917 فرانسویها این زن را تیرباران میکنند.
گرچه زوایای پنهانی در زندگی ماتا هاری وجود دارد که در جاسوس شناخته شدنش بی تاثیر نیست، اما هیچ وقت به طور کامل جاسوس بودن او محرز نشد و آلمانیها هم هرگز این موضوع را تایید نکردند. زندگی او همان قدر که قابل نکوهش است، قابل دفاع هم است. اسناد دیگری نشان از آن دارد که او در واقع یک جاسوس دوگانه بوده و در این راه قربانی شده است. قربانی خاموش کردن خشم مردم از تلفات بسیاری که در طی جنگ جهانی اول رخ داد. در تاریخ بارها اتفاق افتاده است که با برپایی محاکمههای نمایشی در میان مردم، با بریدن سرها توسط گیوتین یا اعدام کردن مجرمین به عنوان یک سرگرمی خونین، میتوان حواس مردم را از جنگ و اشخاص پشت پرده پرت و آنها را آرام کرد.
قسمتی از کتاب ماتاهاری:
به دنبال خوشبختی نبودم، فقط دلم میخواست این قدر احساس بدبختی و فلاکت وجودم را پر نکرده باشد. شاید اگر کمی صبورتر بودم در شرایطی متفاوت راهی پاریس میشدم.
اما دیگر تحمل تهمتهای زنِ جدید پدرم و همچنین شوهرم را نداشتم و نمیتوانستم صدای گریهی همیشگی دخترم یا فضای شهری کوچکی که پر از مردم متعصب بود را تحمل کنم، هر چند دیگر ازدواج کرده و زنی متعهد بودم.
یک روز بلیط گرفتم و با قطار راهی لاهه شدم تا بی آنکه کسی بفهمد، به سفارت فرانسه بروم. باید کاملا احتیاط میکردم. هنوز جنگ شروع نشده و ورود به آن کشور، آسان و بی دردسر بود. هلند همیشه در جنگهای اروپا بی طرف میماند و من اطمینان خاطر داشتم. با کنسول دیدار کردم. و بعد از دو ساعت ملاقات در رستوران، در حالی که او سعی میکرد مرا فریب بدهد. و من نیز وانمود میکردم که در دام او افتادهام، موفق شدم و بلیطی یکسره به مقصد پاریس گرفتم.
به او گفتم:
-من میدانم با کسانی که کمکم میکنند چطور بخشنده باشم!
با شنیدن حرفم گفت: چه کمکی از دستم بر میآید؟
من رقاصهای کلاسیک برای موسیقی شرقی هستم.
موسیقی شرقی؟
انگار حس کنجکاویاش حسابی تحریک شده بود. از او پرسیدم که آیا میتواند کاری برایم پیدا کند. گفت میتواند مرا به مردی بسیار بانفوذ به نام گوییمت معرفی کند. که علاقه خاصی به شرق و شرقیها دارد.
پرسید:
کی آماده رفتن داری؟
یکی از همین روزها، به محض این که جایی در آن جا برای اقامتم آماده کنی. او متوجه شد که مرا در اختیار خود گرفته. و من نیز زنی بودم که جسارت رفتن به شهر رویاها را برای شکار مردهای پولدار و رسیدن به یک زندگی بی دردسر یافته است.
به او قول دادم که آن جا منتظرش خواهم ماند تا او بتواند چند روزی گریز بزند و پیش من بیاید…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.