قول
درباره نویسنده دیمون گالگوت:
دیمون گالگوت (Damon Galgut) نویسنده کتاب قول، (زادهٔ ۱۲ نوامبر ۱۹۶۳) رماننویس و نمایشنامهنویس اهل آفریقای جنوبی است که در پرتوریا متولد شده است. پدر او یهودی بود و مادرش نیز به یهودیت گروید. در سن شش سالگی تشخیص داده شد که او به لنفوم مبتلا است. گالگوت رئیس دبیرستان پسرانه پرتوریا بود که در سال 1981 فارغ التحصیل شد. سپس در دانشگاه کیپ تاون در رشته نمایش تحصیل کرد. او در سال ۲۰۲۱ برندهٔ جایزه ادبی من بوکر برای رمان قول (عهد) شدهاست.
درباره کتاب قول:
داﺳﺘﺎن کتاب قول از درﯾﭽﻪ ﭼﻬﺎر ﻣﺮاﺳﻢ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎری و در ﻃﻮل ﺳﻪ دﻫﻪ رواﯾﺖ ﻣﯽﺷﻮد. اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮادهی رو ﺑﻪ اﺿﻤﺤﻼل، ﺟﻮ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﮐﺸﻮرﺷﺎن را ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺗﻨﻔﺮ، ﺗﺠﺪد، و ﺳﺮاﻧﺠﺎم اﻣﯿﺪ. ﻗﻮل ﻧﻤﺎﯾﺸﯽ ﺣﻤﺎﺳﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﺎﺧﺖ و ﺗﺎز ﺑﯽ اﻣﺎن ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﻠﯽ ﻗﺪ ﻋﻠﻢ ﮐﺮده، رﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺷﮏ ﻃﺮﻓﺪاراﻧﺶ را ﺧﺸﻨﻮد ﮐﺮده و ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺑﺴﯿﺎری را ﺟﺬب ﺧﻮد ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد.
ﻫﯿﺌﺖ داوران “ﻗﻮل” را ﻧﻤﺎﯾﺸﯽ ﺷﮕﺮف از آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﯾﮏ رﻣﺎن ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺎ را ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎ و ﺗﻌﻤﻖ وادارد ﺧﻮاﻧﺪﻧﺪ و ﮐﺘﺎب ﮔﺎﻟﮕﻮت را ﺑﺎ آﺛﺎر وﯾﻠﯿﺎم ﻓﺎﮐﻨﺮ و وﯾﺮﺟﯿﻨﯿﺎ ووﻟﻒ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﮐﺮدﻧﺪ. ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﻮد ﮔﺎﻟﮕﻮت، ﭼﻬﺎر دﻫﻪای ﮐﻪ ﮐﺘﺎب آن را ﭘﻮﺷﺶ ﻣﯽدﻫﺪ در ﺣﻘﯿﻘﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﺑﺰﮔﺴﺎﻟﯽ ﺧﻮد او ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ در واﻗﻊ زﻧﺪهﺗﺮﯾﻦ و ﺑﻪ ﯾﺎدﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺳﺎل ﻫﺎ ﺑﺮای او ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در آن ﺳﺎل ﻫﺎ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ و ﻧﺤﻮه واﮐﻨﺶ او ﺑﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖ و ﺗﻐییرات آﻓﺮﯾﻘﺎی ﺟﻨﻮﺑﯽ را ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
قسمتی از کتاب قول:
لحظهای که نامش از آن جعبه فلزی اعلام شود، آمور متوجه خواهد شد که آن اتفاق بالاخره رخ داده است. تمام طول روز دلشوره و سر درد داشت، انگار در خواب به او هشداری داده شده که اکنون به یاد نمیآورد چه بوده نشانه با تصویری از واقعهای قریب الوقوع. مشکلی عمیق، آتش زیر خاکستر.
اما وقتی این خبر با صدایی بلند به او گفته میشود، آن را باور نمیکند.. چشمانش را میبندد و سرش را تکان میدهد.. نه، نه. آنچه عمهاش به او گفته نمیتواند درست باشد. هیچ کس نمرده. این فقط یک کلمه است، همین و بس. به آگهی که مانند یک حشرهی رو به پشت افتاده، بدون هیچ توضیحی روی میز قرار گرفته نگاه می کند.
او در دفتر دو شیزه استارکی است، جایی که از بلندگو به او گفته شد به آنجا برود. آمور مدت زمانی بسیار بسیار طولانی منتظر این لحظه بود، بارها آن را که ظاهرا اکنون به حقیقت پیوسته تجسم کرده است. اما حالا که آن لحظه فرا رسیده، بسیار دور و به خواب و خیال میماند.. نه، واقعا اتفاق نیفتاده است. خصوصا برای مامان، که همیشه بسیار بسیار سرزنده است.
دوشیزه استار کی دوباره میگوید متأسفم، دندان های بزرگش را پشت لب های باریک و بهم فشردهاش پنهان کرده است. برخی از دخترها میگویند دوشیزه استارکی یک همجنس باز است، اما تصور رابطه جنسی او با هر کس دیگری بسیار مشکل است. شاید هم یک بار این کار را کرده و از آن به بعد برای همیشه از این کار متنفر شده. با صدایی جدی اضافه میکند: «این مصیبتی که همه مون باید تحملش کنیم.» تانی مارینا دارد بر خود میلرزد و…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.