قلمروشکن مجموعه قلمروشکن جلد اول
درباره نویسنده ویکتوریا اویارد:
ویکتوریا اویارد (Victoria Aveyard) نویسنده کتاب قلمروشکن، نمایشنامه نویس و نویسندهی داستانهای نوجوان و فانتزی اهل آمریکا است. او بیشتر به خاطر رمان فانتزی خود، ملکهی سرخ شناخته میشود. آویارد در محلهای کوچک به نام لانگ مدو شرقی واقع در ایالت ماساچوست به دنیا آمد. او در سنی بسیار پایین، علاقهی خود به نوشتن را نشان داد و به گفتهی خود او، از زمانی که به صورت فیزیکی قابلیت نوشتن پیدا کرد، نویسندگی را آغاز نمود.
درباره کتاب قلمروشکن:
بوک لیست: «مانند کتابهای محبوب ملکهی سرخ، این سریال شروع کننده یک متن سنگین با جزئیات نقشهبرداری شده از سرزمینها، هیولاها و افراد است. راویهای چرخشی داستان را تازه نگه میدارند و خوانندگان را خواهان بیشتر میکنند.»
کرکس ریویوز: «طیف گستردهای از صحنههای اکشن، فرارهای جسورانه و خیانتها وجود دارد… توصیفهای بدیع و انگیزههای متضاد منجر به یک قلمرو ظریف و گسترده میشود. مجموعهای حماسی که از کلاسهای قدیمی فانتزی برای مخاطبان مدرن پذیرایی میکند.»
قسمتی از کتاب قلمروشکن:
هیچ فانی زندهای وجود نداشت که اسپیندل را دیده باشد.
تنها انعکاسی از آنها باقی مانده بود، در مکانهای به یادمانده یا فراموش شده، در مردمانی لمس شده با جادو، در موجودات بازمانده از قلمروهای دیگر. اما مدت ها هیچ اسپیندلی سوزانده نشده بود. از آخرین بار هزار سال گذشته بود. گذرگاه ها بسته و دروازه ها قفل شده بودند. دوران عبور به سر آمده بود.
الوارد تنها قلمرو بود.
اندری ترلاند فکر کرد باید هم به همین شکل باقی بمونه. این به نفع همه مونه.
اسکوایر زره اربابش را میبست. تسمه ها و سگک های روی هیکل تنومند سر گرندل تایر را سفت میکرد و به اولین قطره ی باران توجه نکرد. انگشتان سبزهی اندری روی چرم آشنا و استیل طلایی به سرعت کار میکردند. زره شوالیه که به تازگی صیقل خورده بود، میدرخشید و صفحات روی شانه و سینه اش به شباهتش با شیر غرنده ی پادشاهی گلاند می افزود.
خورشید صبحگاهی کم زور سر برآورد و با ابرهای باران زای بهاری که در…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.