قصههای جنگ
درباره نویسنده سباستین فولکز:
سباستین فولکز (Sebastian Faulks) گردآورنده کتاب قصههای جنگ، رماننویس، روزنامهنگار بریتانیایی است. او بیشتر به خاطر رمانهای تاریخیاش که در فرانسه اتفاق میافتد شناخته میشود.
درباره کتاب قصههای جنگ:
قسمتی از کتاب قصههای جنگ:
آن آلمانی ها، چمباتمه زده توی جاده که آن قدر با سماجت شلیک میکردند، تیراندازهای خیلی ناشیای بودند، اما از قرار معلوم مهمانی داشتند که باید حرامشان میکردند انبارهای بزرگ پر و یا شاید من این طوری خیال میکردم. هیچ کس نمیتوانست بگوید این جنگ تمام شده باید به این سرهنگ دست مریزاد میگفتم شجاعتش لنگه نداشت. وسط جاده این طرف و آن طرف میگشت بالا و پایین عقب و جلو وسط گلوله ها آن قدر با آرامش گویی روی سکوی ایستگاهی منتظر دوستی ایستاده فقط یک خرده بی قرار بود.
یک چیزی را باید راست و پوست کنده به شما بگویم اصلاً از دهات خوشم نمی آید و نمی توانم تحملش کنم همیشه به نظرم بی روح و دلگیر می آید آن زمینهای بی در و پیکر پر از گل و لای آن خانه هایی که تا به حال هیچکس تویشان ننشسته آن جاده هایی که به هیچجا نمیرسند و اگر به همۀ اینها یک جنگ هم اضافه کنی دیگر اصلاً نمی شود تحملش کرد. ناگهان از دو طرف جاده بادی بلند شده بود، برگهای پر سر و صدای سپیدارها همراه با ترق توروق خفیفی که از پایین جاده ما را هدف گرفته بود. آن سربازهای ناشناس هر بار تیرشان به خطا میرفت و به ما نمیخورد اما هزاران بار مرگ را دور سر ما می چرخاندند از قرار معلوم خیلی نمانده بود که قسمت ما هم بکنند. از ترسم جنب نمی خوردم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.