قسطنطنیه (شهر محبوب جهان 1453-1924)
درباره نویسنده فیلیپ منسل:
فیلیپ منسل (Philip Mansel) نویسنده کتاب قسطنطنیه، (متولد 1951) مورخ دربار و شهرها و نویسنده تعدادی کتاب درباره تاریخ فرانسه و امپراتوری عثمانی است. او در سال 1951 در لندن متولد شد و در کالج ایتون، کالج بالیول، آکسفورد تحصیل کرد و در سال 1978 در دانشگاه کالج لندن مدرک دکترا گرفت. او در پاریس، استانبول و بیروت زندگی کرده و اکنون در لندن زندگی میکند.
درباره کتاب قسطنطنیه:
رابرت کروِر، اسکاتزمَن: «گنجینهای پایانناپذیر از اطلاعات شگفتیآور و مکاشفات بینظیر… یک تاریخ فرهنگی و اجتماعی و در عین حال سیاسی. تصویر محققانه و ممتاز منسل از این شهر سلطنتی فریبنده و رنگ و بوی بومی آن مسحورکننده است… من آن را یکنفس خواندم… آرزو داشتم باز هم ادامه مییافت.»
ویلیام دالریمپل، ایندیپندنت: «شاهکاری محققانه و بینقص، اثر تاریخی پرکار و استادانه… از زمانی که رانسیمان قلمش را زمین گذاشت، چنین تاریخ محکم و موثقی در مطالعات خاورمیانه پدید نیامده است… جای تردید نیست که این کتاب در ردیف کارهای کلاسیک قرار میگیرد.»
مایکل راتکلیف، اُبزِروِر: «بینظیر و فوقالعاده … تجربه و حیات یک شهر در این کتاب میبالد… انسان در طول مطالعه، ضربان قلب سرخوشانه و اسرارآمیز قسطنطنیه را حس میکند.»
نوئل مالکولم، ساندی تلگراف: «این معرفی کوتاه و مختصر حق مطلب را در مورد غنا و پختگی این کتاب ادا نمیکند. مَنسِل، برای خلق این اثر، انبوهی اطلاعات خیرهکننده، حکایت و لطیفه جمعآوری و تجزیه و تحلیل کرده است… قسطنطنیه برای خوانندهٔ عادی نوشته شده، اما تحسین محققان و متخصصان آکادمیک عثمانی را نیز برمیانگیزد.»
قسطنطنیهای که فیلیپ منسل در کتابش تصویر میکند، شهر چشماندازهاست. در این شهرِ چشماندازها، منظره مانندِ گفتار یا نوشتار، نوعی ارتباط مدام بود. سلطان اغلب مواقع از ایوان قصر توپکاپی با تلسکوپ غَلَطِه را تماشا میکرد و اهالی غَلَطِه در هر فرصتی با تلسکوپ قصر را تماشا میکردند. یکبار چیزی نمانده بود که انعکاس نور خورشید بر تلسکوپ سفیر فرانسه باعث تعلیق روابط سیاسی دو کشور شود. در قرن نوزدهم، شاهزادهخانمها «مهارت خاصی در پنهان کردن دوربین چشمی لابهلای چین و شکن پردههای تور و ابریشم پیدا کرده بودند و با آن همسایهها و مهمانها را نگاه میکردند. بهندرت اتفاقی رخ میداد که اهل حرمسراها نمیدانستند یا نمیدیدند.»
(امروز نیز دوربین چشمی وسیلهای ضروری در خانههای اطراف بوسفور به شمار میآید.) عثمانیها باغهای بسیار گوناگونی در قسطنطنیه خلق میکردند: باغ بهشت با باغچه گل در داخل خانه؛ باغ عشرت و سرور در خارج از خانه؛ باغهای پلهپله که داربستهای تاک بر آنها سایه میانداخت؛ باغ میوه و سبزیکاری موسوم به بستانلَر؛ باغهای گودِ پایینتر از سطح حیاط به منظور خنکی در تابستان. گورستانهای پرگل، که در سرتاسر تپهها و درههای بیرون شهر به چشم میخوردند، باغهای خاص قسطنطنیه به شمار میآمدند. بین مقابر عثمانیان یا در اطرافِ سوراخهایی که میان آنها به وجود میآمد، درختان سرو و گل و گیاه خودرو قد علم میکرد.
کتاب پیشرو ۱۵ فصل دارد که بهترتیب عبارتاند از: فاتح، شهر خدا، قصر، حرمها و حمامها، شهر طلا، وزیران و ترجمانباشیان، مخدههای عشرت و سرور، سفیران و هنرمندان، اخم یَنی چِری، محمود دوم، شهر غرایب، بهسوی تزاریگراد، یِلدیز، ترکان جوان، مرگ یک پایتخت.
قسمتی از کتاب قسطنطنیه:
روابط با اعراب نیز تیره شد. یکی از ناسیونالیستهای پیشگام عرب شخصی بود بهنام عزیز علی المصری که از مدرسه نظام قسطنطنیه فارغالتحصیل شده بود و گرایشش به ناسیونالیسم عربی بیشتر بهعلت رقابت با انور بود تا ملیت یا زبان، چون چِرکِس بود و در انقلاب ترکان جوان شرکت داشت. او در ۹ فوریه ۱۳۳۳/۱۹۱۴، پس از صرف ناهار در هتل توقاتلیان بهاتهام طرح شورش دستگیر شد، اما پس از محاکمهای طولانی با پادرمیانی سفیر بریتانیا آزاد شد و پایتخت را با کشتی ترک کرد و به مصر رفت تا در آینده انقلابی ناسیونالیستی را رهبری کند. شریف عبدالله، نماینده مکه در مجلس که علاقه عمیقی به قسطنطنیه داشت، طرح استقلال عرب را ریخته بود و چندبار در راه مکه به قسطنطنیه در قاهره توقف و با لرد کیچنر گفتوگوی مقدماتی کرده بود.
بروز جنگ در ژوئیه ۱۳۳۳/۱۹۱۴، فرصتی به امپراتوری عثمانی داد تا موقعیت خود را تقویت کند. بیطرفی موجب رفاه اقتصادی و وزن سیاسیاش شده بود. با اینحال، سه زمامدار، نامی که بر انورپاشا، جمال پاشا و طلعت پاشا گذاشته شده بود، اعتقاد داشتند که امپراتوری به متحد نیاز دارد. تلاش طلعت پاشا برای نزدیکی به روسیه و جمالپاشا به فرانسه به نتیجهای نرسیده بود. در ۲ اوت، انورپاشا و طلعت پاشا که از ۱۸ ژوئیه با آلمان سرگرم مذاکره بودند، بدون اطلاع سایر اعضای کابینه در یالی سعید حلیمپاشا در یَنیکوی جمع شدند و مخفیانه با آن کشور پیمان اتحاد امضا کردند. امپراتوری عثمانی قول داد در جبهه آلمان وارد جنگ شود، اما تا زمان بسیج نیروهای خود بیطرف ماند. آنتابستان در تاریخ امپراتوری سرنوشتساز بود و سفارتخانههای بریتانیا و آلمان در قسطنطنیه برای سلطه بر امپراتوری عثمانی مبارزه میکردند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.