فلسفه سیاسی هانا آرنت
درباره نویسنده لی بردشا:
لی بردشا (Leah Bradshaw) نویسنده کتاب فلسفه سیاسی هانا آرنت، (متولد: 1954) استاد نظریه سیاسی است. او تمام دوران تدریس خود را در دانشگاه بروک گذرانده است.
درباره کتاب فلسفه سیاسی هانا آرنت:
زندگی هیچ متفکر سیاسی دیگری بهاندازهٔ هانا آرنت مظهر تاریخ سیاسی عصر حاضر نبوده است. شاخص بودن اندیشهٔ او تا حدودی نتیجهٔ قدرت فکری اوست، اما به همان اندازه یا بیشتر حاصل تجارب زندگیاش و اصالت و بکر بودن واکنش او به آنهاست. آرنت، برخلاف سنت غالبِ غربی، عملِ همراه با نظرورزی را بهعنوان فعالیتی ذاتاً انسانی میستود. او میکوشید که به سلطهٔ نظر بر عمل پایان بخشد و یکپارچگی را به زندگی عملورزانه بازگرداند. آرنت معتقد بود که عمل و گفتار عالیترین تجلیات تمدن هستند، زیرا تکثر و آزادی را در مقام عناصر سازندهٔ هستیِ شاخص بشری نشان میدهند.
از این روست که آرنت فرضیات شیوههای کهن و شیوههای مدرن نظریهپردازی را رد میکند. او در برابر این اندیشه ایستادگی میکند که موضوعی استعلایی برای نظرورزی و تأمل وجود دارد که از منظر آن موضوع میتوان بهداوری امور جهان نشست و نیز در برابر این اندیشه که تاریخ مولد معنایی جامع است که این معنا «در پشت سر انسانها عمل میکند.» او شرحی از قلمرو سیاسی عرضه میکند که عامدانه خود را در برابر زندگی نظرورزانه قرار میدهد و «در تناقض آشکار با این سنت» است. آرنت که سخنش را از این موضع میآغازد تلاش میکند استبداد نظر بر عمل را حذف کند و یکپارچگی زندگی عملورزانه را بدان بازگرداند.
آرنت در دو اثر «وضع بشری» و «حیات ذهن»، مسائل هستیشناختی را در مرکز توجه قرار میدهد. با اینهمه تفاوت عمدهای میان دو اثر هست که فقط با سر هم کردن تجربهها و اندیشههای آرنت در فاصلۀ بیست و پنج سال میان انتشار این دو اثر میتوان آن تفاوت را درست درک کرد.
اکثر کتابهایی که دربارۀ هانا آرنت نوشته شدهاند عمدتاً به مراحل اول تکوین عقاید آرنت، خصوصاً در کتاب «وضع بشری»، توجه نشان دادهاند و از تحول عقاید او در مراحل بعدی که در کتاب «حیات ذهن» به اوج خودش رسید غافل ماندهاند. «فلسفۀ سیاسی هانا آرنت» این چرخش و تحول در عقاید آرنت را در مرکز توجه قرار داده است و پیوستگیها و ناپیوستگیها در سیر تحولی عقایدش را بهروشنی نشان میدهد و از انتقادهای وارد بر اندیشۀ او را نیز در هر یک از مراحل زندگیاش مطرح میکند. این کتاب علاوه بر کند و کاو در اندیشههای هانا آرنت، کاوشی در نظریهپردازی دربارۀ سیاست به مفهوم عام آن هم هست و به رابطۀ نظر و عمل در سیاست میپردازد.
قسمتی از کتاب فلسفه سیاسی هانا آرنت:
از فرضیات به واقعیات بازگردیم. پیشتر در بستر ایراد نخست به تز آرنت گفتم که مشکل میتوان ثابت کرد که دولتی از هر نوعش بتواند کنترل تام و تمامی بر همه شهروندانش اعمال کند. به نظر میرسد همیشه جزیرههایی از مقاومت شخصی و خصوصی وجود دارد، و فرقی نمیکند که میزان و حدود ترور و ارعاب و سلطه چقدر باشد. میتوان استدلال کرد که این مقاومت یا نتیجه ناکارآمدی دولت است یا نتیجه اراده فرو ننشاندنی برخی افرادی که در هر حال و هر وضعیت همیشه در برابر سرکوب مقاومت میکنند. محال است بتوان به نحوی تجربی هیچیک از این دو را اثبات کرد. اما آنچه مهم است این است که حتی تحت شدیدترین سرکوبها در دولتهای توتالیتری باز افرادی مقاومت ورزیدهاند. عواقب توتالیتاریسم برای تفکر و عواقب آن برای سیاست دو چیز متفاوت است، و این را آلکساندر سالژنیتسن در شهادتنامه خود به نحو دلخراشی روشن کرده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.