فصل بارانی
درباره نویسنده گراهام گرین:
گراهام گرین نویسنده کتاب فصل بارانی با نام کامل هنری گراهام گرین (Henry Graham Greene) (زادهٔ ۲ اکتبر ۱۹۰۴، درگذشتهٔ ۳ آوریل ۱۹۹۱) رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسندهٔ پرکار داستانهای کوتاه انگلیسی بود. او در طول عمر طولانیش در غالب معرکههای سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستانهایش عمدتاً در متن همین وقایع قرن بیستم میگذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را مینماید.
در سال ۱۹۲۹ اولین رمان وی انسان و درونش انتشار یافت. دو کتاب بعدیاش نام عملیات و شایعه در شب چندان خوب از آب در نیامدند. در ۱۹۳۱ کتابترن استانبول را نوشت که او را به عنوان یک چهره شاخص ادبی معروف کرد و موفقیت مالی خوبی داشت. در همین زمان شروع به نوشتن مقالات سینمایی در روزنامه تایمز کرد و یکی از بهترین منتقدان سینمایی لقب گرفت. کتابهای بعدی او بیشتر تحت تأثیر مشاهدات او در سفرهایش نوشته شدند، داستانهایی که تضادهای روحی او را میتابانند. با اینکه همهٔ آثارش را داستانهایی ساده و سرگرمکننده میدانست، آنها را بسیار جدی و با وسواس مینوشت. کاتولیک شده بود، اما همواره با ارباب کلیسا سر ناسازگاری داشت.
گراهام گرین در طول عمر خود ۸ نمایشنامه و ۵ فیلمنامه نوشت و بسیاری از آثار او نیز به فیلم تبدیل شدند. فیلم مرد سوم که داستانی است ماهرانه از قاچاق دارو بعد از جنگ جهانی دوم در وین تحت اشغال قوای متفقین و فیلمنامه آن توسط گرین و با همکاری کارول رید نوشته شده، در سال ۱۹۴۹ جایزه اول جشنواره کن را از آن خود کرد. فیلمنامه بت شکسته نیز گرین را در سال ۱۹۵۰ برای دریافت بهترین فیلم نامه نامزد کرد. در فیلم دانی دارکو در دقایق ۲۲٬۴۲ و ۷۴ در مورد یکی از آثار گرین خرابکاران بحث میشود.
درباره کتاب فصل بارانی:
فصل بارانی که با نام از درمان گذشته نیز شناخته میشود، عنوان کتابی است از نویسندهٔ انگلیسی، گراهام گرین که به ماجراهای یک معمار و نقشهکش برجسته به نام کوئری میپردازد. کارکتر اصلی کتاب به دنبال فرار از شهرت و زندگی گذشتهاش از طریق رودخانهٔ کنگو به یک مستعمرهنشین و کلونی جذامیها در آفریقا میرسد و تصمیم میگیرد که همانجا ساکن شود.
بسیاری از منتقدان، شخصیت اول داستان یعنی «کوئری» را با خود نویسنده قابل قیاس میدانند. کوئری یک شخص معروف آمریکایی است که از شهرت فرار کرده و مهاجرت میکند و بهطور ناشناس به جذامخانهای در آفریقا میرود؛ گرین نیز همواره در گریز از شهرت و مقام و منزلت به سفرهایی نامتعارف میرفت.
توصیفات صریح و دقیق کتاب فصل بارانی به خواننده کمک میکند تا بتواند لحظه به لحظهی داستان را مجسم کند و قدم به قدم با شخصیتهایش پیش برود و همذاتپنداری نماید. این کتاب پرماجرا و خواندنی با رویکردی انتقادی نسبت به تحجر، تعصب و افراطیگری در مذهب نوشته شده است. و به تشریح رفتار و افکار انسانهایی با عقاید متضاد میپردازد.
قسمتی از کتاب فصل بارانی:
«رئیس دیر، با ادبی از سکه افتاده، سیگارش را به زمین انداخت. خانم رایکر تا وقتی که او با حواس پرتی سیگار دیگری را آتش زد، ننشست. میز او پر بود از فهرستها و صورتحسابهایی که همیشه مشغول محاسبه آنها بود و همیشه هم جوابهای متفاوتی درمیآمد. ریاضیدان خوبی نبود، همیشه برای ضرب از جمع و برای تقسیمهای طولانی از تفریق استفاده میکرد. روی یک آگهی عکسی از یک وان کوچک مخصوص شستن پایینتنه بود که او با نوعی پاشویی جدید اشتباه گرفته بود. وقتی خانم رایکر آمده بود، او داشت حساب میکرد که آیا میتواند سه دوجین از آنرا برای جذامخانه بخرد یا نه؛ این تنها چیزی بود که میشد با آن پای جذامی را شست.
«اوه، خانم رایکر، اصلاً انتظار دیدنتون رو نداشتم. آیا شوهرتونم…»
«نه.»
«تنهایی خیلی راه اومدین.»
«تا پرینز تنها نبودم. شب رو اونجا موندم. شوهرم دو تا بشکه روغن داد براتون بیارم.»
«چهقدر لطف کرده.»
«نه، من نگرانم که خیلی کاری برای جذامخانه نمیکنیم.»
بهنظر رئیس رسید که میشود از خانواده رایکر خواست که خرید چند پاشویی جدید را تقبل کنند، اما نمیدانست که استطاعت آنها در چه حدی است. از نظر آدمی که پول ندارد، هر کسی که پول داشته باشد، ثروتمند است. آیا باید از آنها میخواست که فقط یک پاشویی بخرند یا هر سه دوجین را؟ عکسها را با احتیاط بهطرف خانم رایکر برگرداند، انگار که دارد با کاغذها ور میرود. اینطوری اگر صحبتش میشد، راحتتر میتوانست توضیح بدهد. که مثلاً «چه پاشویه جدید جالبی.» و او میتوانست بگوید…
اما زن با عوض کردن موضوع او را دست پاچه کرد. «طرح کلیسای جدید در چه حاله، پدر؟»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.