فرضیهی فراگیر فراموشی
درباره نویسنده ژوزه ادوآردو آگوآلوسا:
ژوزه ادوآردو آگوآلوسا نویسنده کتاب فرضیهی فراگیر فراموشی، با نام کامل ژوزه ادوآردو آگوآلوسا آلوز دا کانا (زاده 13 دسامبر 1960) روزنامهنگار و نویسنده آنگولایی با تبار پرتغالی و برزیل است. او در لیسبون، پرتغال کشاورزی و جنگلداری را فرا گرفت. هم اکنون وی در جزیره موزامبیک اقامت میکند و به عنوان نویسنده و روزنامه نگار مشغول به کار است. او همچنین در تلاش برای ایجاد یک کتابخانه عمومی در این جزیره است. آگوالوسا به طور عمده به زبان مادری خود، پرتغالی مینویسد. کتابهای وی به بیست و پنج زبان ترجمه شده است که مهمترین آنها توسط مترجم دانیل هان، همکار مکرر وی به انگلیسی است. بخش عمدهای از نوشتههای وی به تاریخ آنگولا میپردازد.
درباره کتاب فرضیهی فراگیر فراموشی:
قسمتی از کتاب فرضیهی فراگیر فراموشی:
لودو از پنجره اتاق خواب خم میشد و در صبحهای کشدار شنبهها میدید یکی از زنهای همسایه روی ایوان 10-A سرگرم سابیدن ذرت است. بعد میدید دارد خمیر کاساوا را میسابد. ماهی کبابی یا ران مرغ چاق و چلهای را میپزد. هوا پر از بو و دود غلیظ میشد و اشتهایش را تحریک میکرد. اورلاندو از خوراکیهای آنگولا خوشش میآمد. اما لودو از آشپزی سیاهان روگردان بود. حالا به آن حسرت میخورد. در این روزگار آنچه بیشتر هوس میکرد، گوشت کبابی بود. مدام بخشی از آشپزی را که در ایوانها دایر بود میپایید؛ روز که نخستین پر توش را میپاشید، میآمد به تماشا.
منتظر ماند تا روز یکشنبهای رسید. شهر در خواب بود. از پنجره خم شد و رشته طنابی را با حلقه لغزان در انتها به بالکن همسایه 10-A انداخت. حدود پانزده دقیقه بعد توانست حلقه را به گردن خروس سیاه گندهای بیندازد. تر و فرز کشید و فوری آن را گرفت. با کمال تعجب وقتی حیوان را روی کف اتاق خواب گذاشت، هنوز نیمه جانی داشت. کارد را از کمر کشید و میخواست گلوی خروس را ببرد، بعد ناگهان فکری به ذهنش جرقه زد و از این کار منصرف شد. برای چند ماه ذرت، لوبیا و موز داشت. با یک خروس و یک مرغ میتوانست جوجه تولید کند. چه خوب میشد که هر هفته تخم مرغ تازه بخورد. باز ریسمان را پایین فرستاد و این دفعه پای مرغی به حلقه افتاد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.