فراسیاست
درباره نویسنده آلن بدیو:
آلن بدیو (Alain Badiou) نویسنده کتاب فراسیاست، (زادهٔ ۱۷ ژانویه ۱۹۳۷) فیلسوف معاصر و چپگرای فرانسوی، نمایشنامهنویس، رماننویس، فعال سیاسی و استاد افتخاری بازنشسته در اکول نرمال سوپریور است. وی از اعضای حلقه آلتوسر بود و به عنوان یک فعال سیاسی در مبارزات برای آزادی الجزایر و جنبش می 68 شرکت داشت در ابتدا از اعضای حزب سوسیالیست های متحد در فرانسه بودو سپس حلقه مائوئیستی را تاسیس کردند که بعدها منحل شد. هم اکنون او به عنوان یک متفکر در جهت بازگشت کمونیسم فعالیت میکند.
درباره کتاب فراسیاست:
سیاست سالهاست که دیگر نقشی در تغییر ندارد! تعاریف را بههمریختهاند و امر سیاسی و فلسفهی سیاسی دیگر رستگارانه نیست و رهاییبخشیای درون خودش ندارد؛ کرنش، مصالحهی بیقیدوبند در خدمت قدرت و ثروت و له کردن هرروزهی فرودستان، تبدیل به تفکر سیاسی و سیاستورزی روزمره شده است. آلن بدیو، یکی از یگانهترین مومنان به حقیقت، با ایمانش به قدرت کمونیسم، در کتاب «فراسیاست: دربارهی سیاست حقیقت» بر بازگشت به سیاست در معنای آن کنشی تأکید دارد که فرمی از مبارزهی بیامان است. بدیو در ایستادگی برابر سیطرهی سرمایهداری هار که رابطهی انسان با تمام ارگانهای زیستی را یا بالکل قطع کرده یا به شکل عجیبی مخدوش ساخته، به جای تفسیر جهان، اتصال فلسفه و سیاست را در مسیر تغییر جهان بازتعریف میکند.
کتاب فراسیاست، بحثیست پیرامون امکانهایی که باید سیاست را با حقیقت یکی میکرد و این امکانها از جامعهی انسانی سلب شده است. فیلسوف بزرگ زمانهی ما، او که در هفت دهه فلسفهورزیاش همواره بر آگاهی، گفتوگو و مبارزه تأکید داشته، در کتاب فراسیاست، جمعی از فیلسوفان مارکسیست نیمهی دوم قرن بیستم را پیش رو گذاشته و با دست گذاشتن روی ویژگیهای مبتنی بر سیاست حقیقت نزد آلتوسر، رانسیر و لازاروس، یکی از دقیقترین خوانشها و بازخوانیهای فلسفه و سیاست رهاییبخش را عرضه میکند.
قسمتی از کتاب فراسیاست:
با در نظر داشتن این نکته که «سیاست» یکی از آن نام های اصلی است که لازاروس قابل فکر بودن شان را مطرح می کند، اجازه دهید نتایج بحث او را خلاصه کنیم.
انسان شناسی نام رساله ای در علم سیاست نیست یا، درست تر بگوییم، رساله ای سیاسی نیست. لازاروس هیچ گاه از تاکید نهادن بر این مهم دست نمی کشد، خاصه از آن رو که او، همچنان که رفته رفته بر همگان معلوم می شود، نمونه یک مبارز و رهبر سیاسی است: «پرسش های سیاسی دیرزمانی است که خاطر مرا به خود مشغول داشته اند و همچنان می دارند. اما پروژه انسان شناسی نام را نمی توان به این پرسش ها محدود کرد.» در انسان شناسی نام، سیاست، درست بگوییم، نامی بیش نیست.
با این حال، انسان شناسی نام زمینه را برای درک و ضبط و چه فکری هر سیاستی مهیا می سازد؛ مکان مناسب برای شناسایی تکینگی های سیاسی است. مروری کنیم بر تزهای محوری ای که ساختار این شناسایی را رقم می زنند.
1.از آن جا که هر سیاستی فرایندی تکین است هیچ تعریف جامع و مانعی از سیاست نمی توان به دست داد. هر تعریفی سیاست را به چیزی غیر از خود سیاست (و راستش در اغلب موارد به دولت) مربوط می سازد و بدین سان با ارائه تقریری تاریخی از آن تکین بودنش را نفی می کند.
2.سیاست قسمی از تفکر است. این گزاره هرگونه توسل جستن به جفت نظریه/ عمل را طرد می کند. بی گمان «کرد و کار» سیاسی داریم اما کار سیاسی، بلاواسطه، تجربه نوعی تفکر است و بس، فرایند جایابی آن تفکر است. کار سیاسی کردن را نمی توان از تفکر راجع به سیاست متمایز نمود.
3.مسئله بر سر وجود این تفکر نیست. مسئله بر سر قابل فکر بودن آن است. آیا سیاست می تواند تفکر بماهو تفکر باشد؟ مسئله این است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.