عصر بیگناهی
درباره نویسنده ایدیث وارتن:
ادیت وارتون (Edith Wharton) نویسنده کتاب عصر بیگناهی، زادهی 24 ژانویهی 1862 و درگذشتهی 11 آگوست 1937، رمان نویس، نویسندهی داستان کوتاه و طراح آمریکایی بود. وارتون در شهر نیویورک به دنیا آمد و دو برادر بزرگتر از خود داشت. خانوادهی او پس از جنگ به سراسر اروپا سفر کردند و از کشورهایی چون فرانسه، ایتالیا، آلمان و اسپانیا دیدن کردند. ادیت جوان در این سفرها، زبانهای فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی را آموخت.
در زمان اقامت در اروپا، وارتون به کمک معلمین خصوصی تحصیل میکرد اما از میزان آموختههایش رضایت نداشت، بنابراین از کتابخانهی پدرش و کتاب خانههای دوستان پدرش مدام استفاده میکرد. مادرش او را تا زمان ازدواج از خواندن رمان منع کرده بود. وارتون از همان کودکی شروع به نوشتن شعر و داستان کرد و در یازده سالگی نوشتن اولین رمانش را آغاز کرد. وی در 15 سالگی اولین اثرش که ترجمهای از شعری آلمانی بود را به انتشار رساند. او با نوشتن کتاب عصر بیگناهی، به اولین زنی تبدیل شد که جایزهی پولیتزر ادبیات را از آن خود میکند. ادیت وارتون سرانجام بر اثر سکته در سال 1937 چشم از جهان فرو بست.
درباره کتاب عصر بیگناهی:
ای. ام. فورستر: «آیا میتوان نویسندهای را یافت که از ویژگی قلم خانم وارتن، که ترکیبی است عجیب از اعتمادبهنفس و ذکاوت، درک و فهمی نداشته باشد؟»
الیف باتِمَن: «ایدیث وارتن را عموماً فردی خوشبین در ادبیات نمیدانند، اما با اینحال، در آخرین فصل از عصر بیگناهی، آدمها کمتر ریاکار هستند، و تمایل بیشتری برای دیدن و پذیرش جهان دارند… زندگی بهتر و مدارای بیشتر با روزگار: این بزرگترین درس و ضرورتی است که رمان به ما میآموزد و ایدیث وارتن آن را با کلمات بیان میکند.»
کتاب عصر بی گناهی داستان حيرت انگيز اديت وارتون دربارهي آرزوها و خيانت ها در دوران طلايي و پرزرق و برق نيويورک است و زماني را به تصوير مي کشد که مردم جامعه از رسوايي، بيشتر از بيماري کشنده ديگر، مي ترسيدند. نيولند آرچر، مردي است که خود را براي ازدواج با دختری زيبا اما سنتی به نام می ولاند آماده مي کند. ولي زماني که زني اشرافي و اسرارآميز به نام الن اولنسکا پس از پشت سر گذاشتن ازدواجي کابوس وار به نيويورک بازمي گردد، آرچر، عاشق و دلباخته ی او مي شود. آرچر که بين عقل و احساس گير افتاده، بايد تصميمي بگيرد که هم مي تواند به زندگي اش معنا بخشد و هم به شکل بي رحمانه اي آن را نابود سازد.
عصر بی گناهی داستان ازدواجی است که به سرعت برگزار میگردد اما حضور ناگهانی دختر عموی عروس که زنی افسونگر، عجیب و غریب و زیباست شادی این زن و شوهر را تهدید میکند. نیولند آرچر وکیل برجسته؛ در انتظار ازدواج با می ولاند که دختری خجالتی، دوست داشتنی و بی پناه است، به سر میبرد. اما زمانی که کنتس الن اولنسکا را که با بی آبرویی از شوهرش که یک کنت لهستانی است، گریخته ؛ ملاقات میکند، ناامیدانه عاشق او میشود و چون نمیتواند رابطه خود را با او قطع کند، ازدواج با می را به تاخیر میاندازد. در همین حال و با یک چرخش معمولی در داستان از سوی وارتون، گرچه می ممکن است ترسو باشد، اما مصمم به ازدواج با آرچر است و با استفاده از تمام قدرت جامعه مرفهان نیویورک کنتس را به زانو در میآورد.
در طول سالها تفسیرها و نقدهای عصر بی گناهی تغییر کرده است. در ۱۹۲۱ هنگامی که جایزه پولیتزر به وارتون رسید برای اولین بار بود که این جایزه به یک زن اهدا میشد، او خیابان اصلی سینکلر لوئیس را پشت سر گذاشت و کمیته اهدای جایزه اعلام کرد که عصر بی گناهی بهترین کتاب معاصر است که فضای سالم زندگی مردم و بالاترین الگوی آداب و مردانگی آمریکایی را نشان میدهد. حتی خود ایدیت وارتون هم شگفت زده شد وقتی منتقدان طنز کنایی عنوان و انتقادات اجتماعی دهه ۱۹۸۰ از جامعه نیویورک را نادیده گرفتند.
قسمتی از کتاب عصر بیگناهی:
تنهایی واقعی، زندگی کردن میان همه ی این انسان های مهربانی است که از آدم فقط توقع تظاهر دارند.
آه، یک مکالمه ی خوب؛ هیچ چیزی نظیر آن وجود ندارد، مگر نه؟ هوای افکار، تنها هوایی است که ارزش استشمام را دارد.
اما بعد از لحظه ای، حسی از تباهی و ویرانی بر او چیره شد. آن ها آن جا بودند، نزدیک به هم و در حصار امنیت؛ با این حال، آن قدر اسیر سرنوشت های متفاوتشان بودند که انگار به اندازه ی نصف دنیا میانشان فاصله بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.