عاشقانهای در منهتن
درباره نویسنده جویس کرول اوتس:
جویس کرول اوتس (Joyce Carol Oates) نویسنده کتاب عاشقانهای در منهتن است. جویس کرول اوتس (زادهٔ ۱۶ ژوئن ۱۹۳۸) در حوالی نیویورک بزرگ شده؛ در یک مزرعه کوچک و در میان خانوادهای وابسته به زمین. وقتی او به دنیا آمد آمریکا دوران رکود اقتصادی بزرگ سال 20 را پشت سر گذاشته بود و زندگی داشت به روال طبیعی خود باز میگشت. او میگوید: به همین دلیل هم مردم آرامش را درک میکردند و زندگی در وجود آنها ریشه داشت و زندگیشان بسیار ساده و راحت میگذشت. اوتس در 1978 پس از نقل مکان به پرینستون نیوجرسی «بلفور» را نوشت؛ اولین جلد از رمانهای گوتیک بلندپروازانهای که سبک جدیدی از کار ادبی را به کارنامهاش افزود و از طریق آن تاریخ آمریکا را با تخیلی نو درآمیخت.
آثار این نویسنده ریشهای عمیق در سنتهای ادبی و روشنفکری آمریکایی دارد و دیدگاههای برجسته او درباره فرهنگ معاصر آمریکا موجب شده است تا این پروفسور علوم انسانی دانشگاه پرینستون چندی پیش جایزه ادبی نشریه شیکاگو تریبیون را از آن خود کند. البته این بانو که «جان آپدایک» او را «بانوی فرهیخته ادبیات معاصر» لقب داده، معتبرترین جایزههای ادبی را از آن خود کرده است؛ از آن جملهاند جایزه اورنج، برام استوکر، پن، رئا، شیکاگو تریبون، روزنتال و جایزهی ملی کتاب امریکا. او بارها نامزد جایزه نوبل و پولیتزر نیز بوده است.
درباره کتاب عاشقانهای در منهتن:
«عاشقانهای در منهتن» مجموعهای از ۷ داستان کوتاه ایننویسنده آمریکایی است که در آنها نهتنها نشاندادن پلیدیهای درون انسان در دستور کار قرار گرفته، بلکه احساسات زیبا و پاکیهای انسان هم نمایش داده شده است. ویژگی مشترک داستانهای اینکتاب، بروز و ظهور عواطف انسانی است. شور جوانی، ناتوانی پیری، پیمانشکنی و … از جمله مفاهیمی هستند که در داستانهای اینکتاب وجود دارند.
عناوین داستانهای اینکتاب بهترتیب عبارتاند از: «عاشقانهای در منهتن»، «پیمانشکن»، «اوسِیبل»، «پنهانی، خاموش»، «قتل شبه عمد»، «روسری» و «نگرانت بودیم».
شخصیتها در داستان های مجموعه عاشقانهای در منهتن، فرزندانی هستند که کنشی اصلی را با والدین خود روایت میکنند. مهمترین وجه این داستانها در دوگانه والد-فرزند تعریف میشوند. زاویه دید همه این داستانها اول شخص و مناسب بیان حالات و کشمکش درونی عمیق افرادی است که کودک تا بزرگسال را شامل میشود.
این داستانها روایتهای کوتاهی به قلم گیرای نویسندهایست که سالهاست نامش در فهرست مهمترین جوایز ادبی جهان به چشم میخورد. او دو عنصر تعلیق و شگفتی را هنرمندانه در این داستانها به هم آمیخته است. در سه داستان «عاشقانهای در منهتن»، «پنهانی، خاموش» و «قتل شبهعمد» راویان نوجوانانی هستند که با صحنه خشونتبار جنایت مواجه میشوند و در دو داستان شاهد مرگ والدین خود هستند.
قسمتی از کتاب عاشقانهای در منهتن:
صدای محنتزدهام کمکم به سکوت گرایید. درد فکم شدید شده بود. دکتر ورن دودلی مرا با شرم و حیا اشتباه گرفته بود و چون از شرم یک دختر خوشش میآمد به این نتیجه رسیده بود که از من خوشش میآید؛ با ستایش از پرونده تحصیلیام که مثل دل و روده موجودی در حال تشریح روی میزش پخش شده بود و با قدردانی از توصیهنامههای درخشان معلمانم، مصاحبهای را به پایان رساند و به من اطمینان داد که من دقیقا از همان جوانان متعهدیام که دانشگاه برای بورس بانیان به آنان امید دارد.
مصاحبه به پایان رسید: دکتر ورنر خودش را از روی صندلی گردان بهزحمت بلند کرده بود، از آنچه تصور میکردم قدکوتاهتر و قویهیکلتر بود. لبخند زد، لثههای صورتیاش را به نمایش گذاشت و به من بابت دریافت بورس تبریک گفت، امیدوار بودم بدانم که این بورس خیلی رقابتی است و فقط به بیست نفر از هزار و صد دانشجویی که وارد این دانشگاه میشدند تعلق میگرفت؛ فرمهای نهایی پذیرش ظرف چند هفته به خانهام ارسال میشد. تتهپتهکنان گفتم: «دکتر ورنر، شاید اینکه من بخواهم معلم بشوم یا اینکه بدانم چه هدفی برای زندگی دارم کاملا درست نباشد.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.