سبد خرید

عادت می‌کنیم

ناشر : مرکزدسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

170,000 تومان

برشی از زندگی سه زن ایرانی، دختر و مادر و مادربزرگ در تهران دهه‌ی ۸۰ شمسـی. دختـر جـوان درگیر مسـائل و خواسـت‌های نسـل خود است. مادربزرگ هنوز غرق در گذشته‌ای است کمابیش ساخته و پرداخته‌ی ذهن. راوی قصه آرزو است، زنی میانه‌سال که بین خواسته‌های مادر و توقعات دختر و آرزوهای خود در جدال است. در ظاهر زنی است محکم که از مردها و دنیای مردانه‌ی اطرافش هراسی ندارد و در باطن خواسته و ناخواسته جوابگوی توقعات دختر و مادر. وقتی عشق به صورت مردی «بی‌نقص» وارد زندگیش می‌شود مخالفت مادر و دختر و دوست صمیمی به جدال ذهنی آرزو دامن می‌زند.

تعداد:
مقایسه



عادت می‌کنیم

درباره نویسنده زویا پیرزاد:

زویا پیرزاد (زاده ۱۳۳۱ در آبادان) نویسنده ارمنی‌تبار اهل ایران است. که سال ۱۳۸۰ با رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم. جوایزی همچون بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را به دست آورد. و با مجموعه داستان کوتاه طعم گس خرمالو یکی از برندگان جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ و جایزه «کوریه انترناسیونال» در سال ۲۰۰۹ شد. وی تمام آثارش را به فرانسوی ترجمه کرده‌است.

زویا پیرزاد نزد عموم با رمان‌های «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» و «عادت می‌کنیم» شناخته می‌شود. که بارها تجدید چاپ شده‌اند. مجموعه داستان‌های «طعم گس خرمالو»، «یک روز مانده به عید پاک» و «مثل همه عصرها» توسط نشر مرکز از این نویسنده منتشر شده‌اند. سه مجموعه داستان ذکر شده در سال‌های اخیر در یک جلد با عنوان «سه کتاب» نیز منتشر شده‌است.

زویا پیرزاد نویسنده و داستان‌نویس معاصر در سال ۱۳۳۱ خ. (۱۹۵۲م) در آبادان به دنیا آمد. در همان‌جا به مدرسه رفت و در تهران ازدواج کرد. و دو پسرش ساشا و شروین را به دنیا آورد. زویا پیرزاد ساکن آلمان است.

وی در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، سه مجموعه از داستان‌های کوتاه خود را به چاپ رساند. مثل همه عصرها، طعم گس خرمالو و یک روز مانده به عید پاک مجموعه داستان‌های کوتاهی بودند. که به دلیل نثر متفاوت خود مورد استقبال مردم قرار گرفتند.

اولین رمان بلند زویا پیرزاد، با نام چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسید. داستان این رمان که با نثر ساده و روان نوشته شده‌است. در شهر آبادان دههٔ چهل خورشیدی می‌گذرد و شخصیت‌های داستان از خانواده‌های کارمندان و مهندسان شرکت نفت هستند. که در محلهٔ بوارده جدا از بومیان آبادان زندگی می‌کنند.

زویا پیرزاد کتاب‌هایی نیز ترجمه کرده‌است. از جمله آلیس در سرزمین عجایب اثر لوئیس کارول و کتاب آوای جهیدن غوک که مجموعه‌ای است از هایکوهای شاعران آسیایی.

زویا پیرزاد موفق به دریافت جوایز زیادی شده است. رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، با نثر روان و ساده‌ای که داشت. توانست جایزه‌های فراوانی دریافت کند که از آن جمله می‌توان به جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۰ پکا، جایزه بهترین رمان بنیاد هوشنگ گلشیری (سال ۱۳۸۰)، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۱ و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا در سال ۱۳۸۰ اشاره کرد.
داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ شد. ترجمه فرانسوی داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه کوریه انترناسیونال در سال ۲۰۰۹ شد.
داستان یک روز مانده به عید پاک هم به زبان فرانسوی ترجمه و منتشر شده. این کتاب تشویق شده در هفتمین دوره کتاب سال (۱۳۷۸) نیز بوده‌است. و همچنین موفق به دریافت نشان لژیون دونور از دولت فرانسه شد.

درباره کتاب عادت می‌کنیم:

رمان “عادت می ‌کنیم” پرداخت ماهرانه‌ای از شخصیت ‌هایی است که هر روزه نمونه‌هایش را در نزدیکیمان می‌بینیم. توصیف جزئیات و دقیق شدن در رفتار و موقعیت‌‌ها وحتی مکان‌ها عاملی است که بیش از هر چیز در این داستان به چشم می‌خورد وشاید همین توصیفات دقیق از جزئیات حوادث و پدیده ‌هاست که خواننده را در گیر خود می‌کند و صورتی ملموس به داستان می‌بخشد ، به طوری که خواننده احساس می‌کند از نزدیک شاهد حوادث یک زندگی عادی است.

نکته ‌ شاخصی که در این رمان “زویا پیرزاد” وجود دارد این است که ما در “عادت می‌کنیم ” با دنیایی روبرو هستیم که شاید تا قبل از این به ندرت به آن پرداخته شده ‌است. جهانی که تا پیش از این ، این مردان بوده ‌اند که از محوریت داستان‌‌ها و روایت‌‌ها برخوردار بوده‌‌اند و باز هم مردان بوده ‌اند که در غالب وجوه زندگی اجتماعی تعیین ‌کننده‌ی اصلی بوده‌‌اند و زنان در حاشیه ‌ی این متن به ایفای نقش ‌ها و وظایف کلیشه‌‌ای می ‌پرداختند و گهگاه حضورشان فضای داستانها را تلطیف می‌کرد.

اما جهانی که زویا پیرزاد در این داستان معرفی می کند جهانی متفاوت است. دیگر زنان در قالب مادرانی از خود گذشته و فداکار که تمام وجودش را وقف اعضای خانواده‌شان می‌‌کنند و یا غالب ساعت هایشان را در چهاردیواری خانه و آشپزخانه سپری می‌‌کردند ، تصویر نمی‌‌شوند. مادران این داستان از پوسته نقش‌های سنتی و کلیشه ‌ای جنسیتی بیرون می ‌آیند ویا حداقل در تلاش خارج شدن از این امر هستند. حتی بیشتر فضایی که شخصیت ‌ها در آن حضور دارند خارج از محدوده ‌” خانه ” است و بیشتر در فضای کاری و رستوران ‌های شهر، داستان شکل می ‌گیرد.

قسمتی از کتاب عادت می‌کنیم:

محسن سر زیر انداخت. طره موی صاف و سیاه رسید تا نوک دماغ «اشتباه کردم خانم صارم، ببخشید.»

آرزو به شیرین نگاه کرد که ابرو و شانه بالا داد و با پاک کن چیزی را پاک کرد. دوباره به محسن نگاه کرد «سر بالا بگیر، توی چشم هام نگاه کن و بگو چرا؟ پول برای چی لازم داشتی؟ قرض داری؟ مریض داری؟»

محسن سر بلند کرد موها را پس زد و سعی کرد پلک نزند. لب گزید پا به پا شد به حیاط نگاه کرد و بالاخره پلک زد و دوق طره اشک افتاد روی گونه ها «اشتباه کردم خانم صارم»

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

72

سال چاپ

1399

تعداد صفحات

272

زبان

موضوع

,

شابک

9789643057985

وزن

300

جنس کاغذ

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “عادت می‌کنیم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...