صف نیمهشب (جک ریچر)
درباره نویسنده لی چایلد:
لی چایلد (Lee Child) نویسنده کتاب صف نیمهشب از سری ماجراهای جک ریچر، با نام اصلی جیم گرانت (زاده ۲۹ اکتبر ۱۹۵۴) که با نام مستعار لی چایلد نویسنده انگلیسی است که بیشتر بهخاطر نوشتن مجموعه رمانهای تریلر جک ریچر شناخته شده است. اولین کتاب او به نام قتلگاه در سال ۱۹۹۷ برنده جایزه آنتونی برای بهترین رمان اول شد.
او در در کاوِنتری به دنیا آمد و پس از سالها زندگی در بیرمنگام، به تحصیل در رشته حقوق در شفیلد پرداخت و پس از آن، هجده سال در تلویزیون منچستر کار کرد تا اینکه در ۴۰ سالگی، به علّت تعدیل نیرو از کار اخراج شد. در چنین مقطعی از زندگی، که افراد خود را غرق در بحران مییابند، او از فرصتِ به دست آمده استفاده کرد و از آنجا که همیشه به خواندن آثار ادبی علاقهمند بود، مقداری مداد و کاغذ خرید و پس از چندی، اولین رمان از مجموعه داستانهای جک ریچر را با نام قتلگاه منتشر کرد.
قتلگاه، علاوه بر دریافت جایزه آنتونی برای بهترین رمان اول، با استقبال کمنظیر مخاطبان ادبیات جنایی مواجه شد و بدین ترتیب، قسمتهای بعدی این مجموعه نیز یکی پس از دیگری به بازار نشر آمد و هر کدام، موفقیتی بیش از پیش برای لی چایلد به ارمغان آوردند. در سال ۲۰۱۲ فیلمی با بازی تام کروز بر اساس کتاب نهم این مجموعه ساخته شد. او پس از توفیق رمان اولش در ایالات متحده، در سال ۱۹۹۸ به این کشور مهاجرت کرد و در سال ۲۰۰۹ به عنوان رئیس انجمن جنایی نویسان آمریکا انتخاب شد. لی چایلد، اکنون با نوشتن بیش از نوزده رمان جنایی و دریافت چندین جایزه ادبی در این حوزه، جزو مجبوبترین نویسندگان ژانر جنایی در میان منتقدین و مخاطبان به حساب میآید. لی چایلد تا کنون بیش از بیست و دو عنوان از مجموعه جک ریچر را به رشته تحریر درآورده.
درباره کتاب صف نیمهشب (جک ریچر):
کن فالت: «جک ريچر جيمز باند امروزه است، قهرمان تريلري که از او سير نميشويم. من همهي کتابهاي اين مجموعه را بهمحض انتشار خواندهام.»
جان سنفورد: «اگر به تريلرهاي پرسرعت علاقه داريد بهتر است اين کتاب را بخوانيد.»
بوک لیست: «چايلد سگ آلفاي تريلرنويسهاست و هر کتاب جديدش به سرعتِ ضربات کلهي ريچر در صدر پرفروشترينهاي دنيا قرار ميگيرد.»
صف نیمهشب بیستودومین کتاب از مجموعهی جک ریچر اثر لی چایلد نویسندهی انگلیسی ساکن آمریکا است که در سال 2017 منتشر شد و در صدر پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت.
قسمتی از کتاب صف نیمهشب (جک ریچر):
جک ریچر و میشل چانگ سه روز را در میلواکی سپری کردند. صبح روز چهارم میشل چانگ رفت. ریچر با قهوه به اتاق برگشت و دید یادداشتی روی بالشتش است. مضمون همه شان هم یکی بود. مستقیم یا غیرمستقیم. یادداشت چانگ غیرمستقیم بود. خیلی هم زیبا نوشته بود. البته نه از لحاظ ظاهری. یادداشت خرچنگ قورباغهای روی یکی از کاغذهای یادداشت متل بود که با رطوبت فر خورده بود. اما از لحاظ بیان زیبا بود. با استفاده از تشبیه، هم زمان هم توضیح داده بود، هم تعریف و تمجید کرده بود و هم عذرخواهی. «تو مثل نیویورکی خیلی دوست دارم بهش سفر کنم، ولی هیچ وقت نمیتونم اونجا زندگی کنم.»
ریچر هم همان کاری را کرد که همیشه میکرد. گذاشت برود. درک میکرد. عذرخواهی لازم نبود. نمیتوانست هیچ جایی زندگی کند. تمام زندگیاش سفر بود. کدام آدمی میتوانست با چنین چیزی کنار بیاید؟ قهوهاش را خورد، بعد قهوهی میشل چانگ را هم خورد، مسواکش را از توی لیوان داخل حمام برداشت و رفت بیرون، از این خیابان به آن خیابان رفت، از چپ به راست پیچید و به سمت ایستگاه اتوبوس رفت. حدس زد چانگ توی تاکسی باشد. عازم فرودگاه. کارت طلایی و تلفن همراه داشت.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.