شکار تمام عیار مجموعه رمانهای جنایی بازرس کارآگاه لوک کالاناک جلد دوم
درباره نویسنده هلن فیلدز:
هلن فیلدز (Helen Fields) نویسنده کتاب بقایای تمام عیار، در رشته حقوق در دانشگاه East Anglia تحصیل کرد و سپس به دانشکده حقوقی Inns of Court در لندن رفت. وی پس از اتمام دانشگاه، به اتاقهایی در معبد میانه پیوست که در آن سیزده سال در وکالت کیفری و خانوادگی فعالیت داشت. پس از تولد فرزند دوم، هلن بار را ترک کرد. او به همراه همسرش دیوید یک شرکت تولید فیلم را اداره میکند. بقایای تمام عیار در اسکاتلند تنظیم شده است. هلن و همسرش اکنون به همراه سه فرزند و دو سگ خود در لس آنجلس زندگی میکنند.
درباره کتاب شکار تمام عیار:
مجله کلوسر: «حتما بخوانید! با پیچ و تاب ناخن جویدن در هر نوبت، بقایای تمام عیار خوانندگان را از ابتدا تا انتها درگیر میکند.»
پل فینچ، نویسنده پرفروش ساندی تایمز: «آن را در دو جلسه بخوانید. به معنای واقعی کلمه چارهای نداشتم. یک تریلر سریع و هیجانانگیز، قرار دادن یک قهرمان جدید، بسیار انسانی در برابر یکی از ترسناکترین روانی که من تا به حال در داستانهای جنایی با آن روبرو شدهام.»
مجله راه زنان: «بدون شک، این یکی از بهترین مجموعههای پلیسی است که خواندهام.»
قسمتی از کتاب شکار تمام عیار:
هم جاهای بدتری و هم شیوههای وحشتناکتری برای مردن وجود داشت. در یک طرف، منظرهی مفرح تابستانی مشرف به شهر، یعنی آتشفشان باستانی آرترزسیت همانند شبحی در دور دست به چشم میخورد. از طرف دیگر، موسیقیای را قبل از شنیده شدن میشد احساس کرد. ضرب آهنگ موسیقی در مغز استخوان و گوشت لرزان تن آدمی حس میشد. غروب در شهر ادینبرگ در آغازین روزهای جولای دیرتر از راه میرسید و آسمان در دوردستها سراسر هاشورهای سرخ، طلایی و نارنجی سوخته بود. از طرفی این چشم اندازها و از سوی دیگر هیجان ناشی از مصرف انواع مشروبات، مواد مخدر و شوروحال طبیعی؛ جشنوارهی موسیقی به خوبی در حال برگزاری بود. سه روز عیاشی، مهمانی، عشق، خوردن و نوشیدن برای آنهایی که در جشنواره شرکت کرده بودند و از کنسرتی به کنسرت دیگر راه مییافتند.
کسانی که پوشش بسیار کم و بهداشت حداقلی، برایشان آسودگی بیشتری به ارمغان آورده بود. اگر میشد نهایت شور و هیجان را در تصویری لحظهای نشان داد، چنین صحنهای قطعا همان تصویر بود. لولیدن در میان جمعیت، بالا و پایین پریدنهای دسته جمعی منظم، طوری بود که انگار افراد مختلف گرد هم آمده باشند تا هیولایی پرشور با هزاران سر خندان به وجود بیاورند.
در میان این همهمه، قاتل مثل دودی بالای سر جمعیت، پیچ و تاب خورده و تیغ تیزش را همچون روبانی در هوا، از نیام کشیده و رقصانیده بود. محل جراحت بسیار دقیق و تمیز، مستقیم و عمیق بود. حجم خون از دست رفته به وضوح روی زمین دیده میشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.