شور زندگی (داستان پرماجرای زندگی ون گوگ)
درباره نویسنده ایروینگ استون:
ایروینگ استون (Irving Stone) نویسنده کتاب شور زندگی، زاده ی 14 جولای 1903 و درگذشتهی 26 آگوست 1989، نویسندهای آمریکایی بود که بیشتر به خاطر رمانهای زندگینامهای خود شناخته میشود. استون در سال 1923، مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه کالیفرنیا دریافت کرد و پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد در همانجا، به عنوان استادیار رشتهی زبان انگلیسی مشغول به فعالیت شد. او سپس ازدواج کرد و به همراه همسرش به پاریس رفت.
درباره کتاب شور زندگی:
کتاب شور زندگی که آمیختهٔ دلپزیری از افسانه و حقیقت است، سر گذشت زندگی ونسان ون گوگ را در قالب داستان عرضه میکند. با آنکه قسمتهایی از کتاب از روی تخیل پرداخته شده، میتوان باور داشت که روح و جوهر واقعیت در آن گم نیست. ایروینگ استون، با شکیبایی فراوان مدارک معتبر را دربارهٔ وانگوگ گردآورده، به همه نقاطی که اقامتگاه یا گذرگاه او بودهاست، سفر کرده و وضع محل را به چشم دیدهاست، با همهٔ کسانی که خاطرهای یا روایتی از زندگی نقاش هلندی داشتند، گفتگو نموده و کوشیدهاست تا حتی المقدور تصویری شبیه به اصل از ماجرای او به پردازد.
نامههای ونسان به برادرش تئو ون گوگ منبع گرانبهایی برای پژوهش در حال اوست. این نامهها نه تنها راهنمای صادقی برای وقوف به نحوهٔ زندگی و احساس و افکار او هستند، بلکه از نظر ادبی نیز خود شاهکار لطف و سادگی بشمار میرود.
داستان زندگی ونسان از ۲۱ سالگی شروع میشود. او در این سن زندگی راحتی دارد. شغل مناسبی دارد و به نظر میرسد در آینده نیز پیشرفت خواهد کرد و به جایگاههای بالاتری خواهد رسید. اما همهچیز خیلی سریع از بین میرود و سختیهای زندگی ونسان روز به روز بیشتر و بیشتر میشود.
قسمتی از کتاب شور زندگی:
– خوب پس نمیشه بیست و پنج فرانک بهم قرض بدین؟ من واقعا به این پول احتیاج دارم! حتی یه تیکه نون بیات هم تو خونه ندارم.
وایسن برووخ با شادمانی دستهایش را بهم مالید و گفت:
– خوبه! خوبه! درست همونی که احتیاج داری! برات عالیه. با این وضع ممکنه بتونی یه نقاش از آب در بیای.
ونسان پشتش را به دیوار تکیه داد. چنان ضعیف شده بود که نمیتوانست بدون تکیه گاهی سرپا بایستد.
– گرسنگی کشیدن چه چیزش عالیه؟
– ون گوگ، گرسنگی میتونه برات بهترین چیز تو این دنیا باشه. باعث می شه رنج بکشی.
– چرا این قدر دوست دارین ببینین من دارم رنج میکشم؟
وایسن برووخ بر روی تنها چارپایه ای که در کارگاهش بود نشست. پاهایش را به روی هم انداخت و قلم مویش را که آغشته به رنگ قرمز یود به طرف آرواره ونسان نشانه گرفت.
– برای اینکه ازت یه هنرمند واقعی میسازه. هرچه بیشتر زجر بکشی بیشتر قدر میشناسی. این آشیه که همه هنرمندهای درجه یک اونو خوردن. یه معده خالی بهتر از یه معده پره ون گوگ و یه دل شکسته بهتر از یه دل بشاش! هیچ وقت اینو فراموش نکن!
– این حرف ها همش شر و وره وایسن برووخ، خودت هم اینو میدونی.
وایسن برووخ چندبار قلم مویش را به طرف ونسان تکان داد و گفت:
– ون گوگ اون کسی که هرگز مفلوک و بدبخت نبوده، چیزی برای نقاشی کردن نداره. خوشی فقط مخصوص حیوون هاست، فقط برای گاوها و تاجرها خوبه. چیزی که باعث شکوفا شدن یه هنرمند میشه درد و رنجه؛ اگه تو گرسنه، مایوس و بدبختی، برو خدا رو شکر کن، چون که خدا در رخمتش رو بروت باز کرده!
– فقر انسان رو نابود میکنه.
– بلع فقر ضعفا رو نابود میکنه ولی نه آدمهای پر صلابت رو! اگه فقر بتونه تو رو از پا در بیاره پس تو آدم ضعیفی النفسی هستی و حقته که کله پا بشی.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.