شوخی مرگبار (بتمن)
درباره نویسندگان کریستا فاوست و گری فیلیپس:
کریستا فاوست (Christa Faust) نویسنده کتاب شوخی مرگبار، نویسنده آمریکایی است که رمانهای اصلی و همچنین رماننویسی و پیوندهای رسانهای مینویسد.
گری فیلیپس (Gary Phillips) نویسنده کتاب شوخی مرگبار، در لس آنجلس زندگی میکند و بیشتر به خاطر رمانها و داستانهای کوتاهش با حضور پی ایوان مونک شناخته میشود.گری فیلیپس رمانها، کمیکها، رمانها، داستانهای کوتاه و ویرایش یا ویرایش چندین مجموعه از جمله «وارث اوباما: پانزده داستان توطئه نوآر» برنده آنتونی را منتشر کرده است.
درباره کتاب شوخی مرگبار:
داستان ما در زمان چاپ شوخی مرگبار، یعنی سال ۱۹۸۸ اتفاق میافتد، هر چند صریحا به این مسئله اشاره نمیشود. با این که ما سعی کردهایم بافت اصلی داستان مور و بولاندا و همچنین بتمن، مجموعهی پویانمایی و سریال تلویزیونی کنونی گاتهام را حفظ کنیم، رمان ما ترکیبی خواهد بود از چندین فضای مختلف: ماشینهای عضلانی فورد ال تی دی و مالیبو اس اس که در شهر پرسه میزنند؛ کشتیهای هوایی جیسی پیدی که در آسمانها گشت میزنند، آسمان خراشهایی با سبک آرتدکو ، آزمایشگاههای مخفی با نیروی برقی که در لولههای شیشهای جریان پیدا میکند و کلیدهای بزرگ روی دستگاهها، جنگ سرد، سیگار کشیدن در داخل خانهها و مهمتر از همه برای داستان ما، فناوریهای نوظهور که ممکن است تأثیراتی مثبت یا منفی روی فرهنگمان داشته باشند.
قسمتی از کتاب شوخی مرگبار:
گربهی سیاهی آهسته و بیسروصدا روی لبهی دیوار آجری جلو میرفت. موهای خیسش زیر بارش باران در شب گاتهام میدرخشید.
پرتو نور شدیدی از بالا به سمت پایین تابید و لحظهای چشمان بدون عمق گربه را روشن کرد، چشمانی که از نور تند برق زدند. نور همراه با صدای خفهی توربینها عبور کرد. منشأ نور نورافکن یکی از کشتی های هوایی اداره ی پلیس شهر گاتهام بود که زیگزاگی در آسمان خیس حرکت می کرد.
* * *
گاتهام از بالا ساکت به نظر میرسید، اما مأمورانی که توی کشتی هوایی بودند، میدانستند این فریبی بیش نیست. وقتی یکی از آنها هواپیما را خلبانی میکرد، دیگری گوشیهایی را در گوش داشت که به کنسولی متصل بود و در واقع تجهیزات نظارت صوتی را کنترل میکرد. وسایل الکترونیکی که همگی از پیشرفتهترین تجهیزات موجود بودند، به واحدی متصل شده بودند که به ارابهی فرود کشتی هوایی وصل میشد. با این که این تجهیزات هنوز در مرحلهی آزمایش بودند، معمولا میتوانستند پیش از این که ارتباط بصری ایجاد شود، رخدادهایی همچون فریادی از پریشانی در فاصلهی دور، جیغ یا شلیک تفنگ را تشخیص دهند.
مأمور سوم که نانسی پایتون نام داشت، از دوربین دوچشمی ارتشی استفاده میکرد…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.