شهری از برنج مجموعه دیوآباد جلد اول
درباره نویسنده شنون آ چاکرابورتی:
شنون آ چاکرابورتی (S. A. Chakraborty) نویسنده کتاب شهری از برنج، متولد 1985 در آمریکا، نویسنده‌ی داستان فانتزی و تاریخی است که با سه‌گانه‌ی دیوآباد به محبوبیت گسترده‌ای دست یافته است.
درباره کتاب شهری از برنج:
در میان بازارهای شلوغ قاهره قرن هجدهم، طردشدگان این شهر یک نجیب زاده ثروتمند عثمانی و هم مهاجمان خارجی کلاهبردار زندگی می کنند.
اما در کنار این دنیای جدید، داستان‌های قدیمی باقی می‌مانند. داستان های جن و ارواح. از شهرهایی که در میان شن‌های چرخان کویر پنهان شده‌اند، پر از افسون، آرزو و ثروت. جایی که جادو در هر خیابان می ریزد و مانند غبار در هوا معلق است.
خیلی ها آرزو می کنند که زندگی شان پر از چنین شگفتی باشد، اما نهری. او می‌داند که معاملاتی که برای به دست آوردن آن استفاده می‌کند، فقط حقه‌ها و حیله‌های دستی هستند: هیچ چیز جادویی در مورد آنها وجود ندارد. او فقط آرزو دارد روزی قاهره را ترک کند، اما به قول معروف…
مواظب باش که چه آرزویی می کنی.
این کتاب عناصر بسیاری از افسانه ها را در خود دارد، یتیمی که از عقل خود برای زنده ماندن استفاده می کند، شخصیتی که به طور جادویی به نظر می رسد کمک می کند، شهری جادویی، و شاهزاده ای که با پدرش مخالف است. اما، این داستان کودکانه نیست، لایه‌های زیادی در این داستان وجود دارد که آینه‌ای از دنیایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم، و طرح پیچیده، هوشمندانه و قانع‌کننده است.
قسمتی از کتاب شهری از برنج:
مرد، طعمه‌ای آسان بود.
نحری به دو مرد که جر و بحث کنان به سمت غرفه اش می‌آمدند، نگاه کرد و پشت برقعش لبخند زد. مرد جوان‌تر نگاهی عصبی به پایین کوچه انداخت. مرد مسن‌تر، مشتری نحری، در هوای خنک صبح زود عرق کرده بود. جز آن دو مرد کسی در کوچه نبود؛ اذان صبح را گفته بودند و همه‌ی کسانی که آن قدر متدین بودند که به نماز جماعت بروند، نه اینکه آدمهای متدین زیادی در همسایگی‌اش باشند، در مسجد کوچک انتهای خیابان جمع شده بودند.
جلو خمیازه‌اش را گرفت. نحری آدم نماز صبح نبود، اما مشتری‌اش صبح زود را انتخاب کرده و محض احتیاط، پرداخت سخاوتمندانه‌ای هم انجام داده بود. نزدیک که می‌شدند بررسیشان کرد و قیافه‌ی بی‌غم و غصه و دوخت کتهای گرانبهایشان به چشمش آمد. فکر کرد شاید ترک باشند. بزرگ‌تره شاید حتی پاشا باشد. از معدود پاشاهایی که وقتی فرانک‌ها تجاوز کرده بودند، از قاهره نگریخته…
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.