شرق و غرب زاگرس
درباره نویسنده سی جی ادموندز:
سیسیل جی ادموندز (Cecil J. Edmonds) نویسنده کتاب شرق و غرب زاگرس، (زاده ۲۶ اکتبر ۱۸۸۹ – درگذشته ۱۱ ژوئن ۱۹۷۹) افسر سیاسی بریتانیایی بود که با نیروهای اعزامی بریتانیا در بینالنهرین و نورپرفورس در شمال غربی ایران و بعداً در اداره مدنی عراق خدمت کرد.سیسیل پسر روحانی کشیش والتر و لورا ادموند بود و تا سن هشت سالگی در ژاپن به دنیا آمد و بزرگ شد. او قبل از رفتن به کالج پمبروک، کمبریج، در مدرسه بدفورد و بیمارستان مسیح تحصیل کرد.از سال 1935 تا 1945 مشاور وزارت کشور عراق بود.
ادموندز مشاهدات و تجربیات خود را به عنوان یک افسر سیاسی در کردستان عراق بین سالهای 1920 و 1925 در کتاب معروف خود کردها، ترکها و عربها: سیاست، سفر و تحقیق در شمال شرق عراق، 1919-1925 ثبت کرده است که یادداشتهای مفصلی در مورد مسائل اجتماعی ارائه میکند. و شرایط سیاسی، شخصیت ها و شیوه های محلی در ولسوالی هایی که در آن خدمت می کرد.ادموندز علاقه زیادی به جوامع مختلف مذهبی دگرگرا که در دوران خدمت در کردستان با آنها روبرو شده بود نشان داد. او که به عنوان شرق شناس آموزش دیده بود، در زمان خدمت به اداره بریتانیا در عراق با کردها آشنا شده بود.
درباره کتاب شرق و غرب زاگرس:
این کتاب نوشتۀ ادموندز دربارۀ سالهای خدمتش در ایران و عراق و تکملهای باارزش و مهم بر اطلاعاتی است که از این دوره و زمانه وجود دارد. البته بیشتر وقایعی که شرحشان آمده یا به آنها اشاره شده، شناختهشدهاند؛ اما توصیف شخصی نویسنده از این وقایع، پسزمینهای برای فهم و درک علل و موجبات و حالوهوای محل و منطقه ایجاد میکند و عمق و تفاوتهایی ظریف و غیرمترقبه به شروح این وقایع میدهد که در گزارشهای خشک مبتنی بر واقعیات محض اوضاع سیاسی دورۀ معاصر دیده نمیشود.
نویسنده در فصل اول شرح میدهد که در سال 1912 ابتدا قرار بود در کنسولگری لوانت به کار بپردازد؛ اما در سفارت بریتانیا در استانبول، ادموندز دیگری مشغول به کار بود و این موجب آشفتگی و اشتباه میشد و هنگام ورود به او گفته شد به وجودش نیازی نیست. پس از مدتی در سال 1913 به بوشهر منتقل شد که توصیف مفصلی دربارۀ آن آورده است: دربارۀ شهر، زندگی در اقامتگاه بریتانیاییها، همچنین تصویری از اوضاع روزمرۀ یک کارمند کنسولگری بریتانیا. آخرین بخش این فصل مربوط به پیشدرآمد تلگرام زیمرمان است که پانوشتی جالب دربارۀ واقعهای بسیار مهم است. در سال 1916 پس از رمزگشایی این تلگرام که به سبب دستگیری کنسول آلمان در بوشهر که دفترچۀ رمزش را همراه خود داشته، ممکن شده بود، معلوم میشود ایالات متحده قصد دارد در سال 1917 علیه آلمان اعلان جنگ کند.
در فصل دوم نویسنده تجارب خود در عراق را شرح میدهد. او در آنجا در مقام یک افسر سیاسی موظف به جمعآوری اطلاعات و برقراری ارتباط بین نظامیان بریتانیایی و مردم و در صورت امکان راضی نگهداشتن هر دو طرف است. در فصل سوم ادموندز دربارۀ سمت جدیدش در شوشتر حرف میزند. دورۀ جنگ، کرمانشاه و خوزستان و لرستان به سبب عملیات نظامی بریتانیاییها در همدان اهمیت خاصی داشتند. او به دزفول میرود و گزارش جالبی از شهر، همچنین حکومت عادلانه هرچند سختگیرانۀ همکارش سوئن فراهم میآورد.
به شوشتر میرسد که مانند شمال خوزستان، دولت ایران تشکیلات کارآمدی در آن نداشت و به کمک حاکم میرود. در این بین شهر و خانوادههای برجستۀ آن و روش زندگی مردم را به طور کلی توصیف میکند. به اعمال حاکمیت قانون میپردازد و در شهر نظم برقرار میکند. در بخشی مجزا خواننده را از طریق سفرنامهای که هنگام گشت در سرزمین طایفۀ دیرکوند نوشته، با آنها آشنا میکند. او همچنین به بروجرد سفر کرد و شرح داده که در راه خرمآباد را نیز دیده است.
فصل آخر کتاب به خدمت ادموندز در شمال غربی ایران اختصاص دارد. پس از فروپاشی نیروهای نظامی روسی، بریتانیاییها تصمیم میگیرند نیروی نظامی در ایران برپا کنند تا خلأی را که در ماورای قفقاز و شمال ایران به وجود آمده بود، پر کنند و اهالی را برای درفاع از خود در مقابل ترکها تعلیم دهند. این دوره برای ادموندز رضایتبخش بود؛ از اشخاص برجستۀ ایرانی و بریتانیایی که همکارشان بود، همچنین از سمتش در قزوین میگوید. سپس گزارش مفصلی از یک تعزیه ارائه میدهد. در بخشی از این فصل به جنبش جنگل و اهداف و فعالیتهای میرزا کوچکخان میپردازد. همچنین خواننده سفر کوتاهی به ماورای قفقاز میرود تا اطلاعاتی دربارۀ وضعیت سیاسی بیثبات و متغیر آن به دست آورد و نویسنده نکات اصلی را در اختیارش قرار میدهد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.