سوار بر امواج ناشناخته
درباره نویسنده تیم پاورز:
تیم پاورز (Tim Powers) نویسنده کتاب سوار بر امواج ناشناخته، با نام کامل تیموتی توماس تیم پاورز (زاده 29 فوریه 1952) نویسنده علمی تخیلی و تخیلی است. تیم در سال 1952 در شهر بوفالو در ایالت نیویورک به دنیا آمد، اما در سال 1958 به همراه خانواده خود رهسپار ایالت کالیفرنیا شد تا سرنوشتش در این منطقه رقم بخورد؛ وی در همین ایالت توانست رشته ادبیات انگلیسی را در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا با موفقیت پشت سر بگذارد. او تا به حال، پنج مرتبه موفق به دریافت «جایزه جهانی داستانهای فانتزی» و «جایزه یادبود فیلیپ کی.دیک» شده است، رمان او در سال 1987 در Stranger Tides بعنوان الهام بخش Monkey Island از بازی های ویدئویی استفاده شد و برای اقتباس با فیلم دزدان دریایی کارائیب 4 انتخاب شد.
درباره کتاب سوار بر امواج ناشناخته:
در رمانهای تیم پاورز، به طور معمول رویدادها و حوادث واقعی، مستند و تاریخی، با دستمایهها و رویکردهای فراطبیعی در شخصیتهای اصلی داستان مواجه میشوند و دنیایی تازهای را پیش چشمان مخاطب قرار میدهند.
رمان «سوار بر امواج ناشناخته» نیز با همین رویکرد، در سال 87 میلادی نوشته شد؛ نکته قابل توجه در این کتاب، تحقیقات تیم پاورز در خصوص زندگی و فعالیتهای واقعی دزدان دریایی حاضر در منطقه کارائیب است که در دهه اول سده 18 میلادی میزیستهاند؛ گفتنی است که برخی از کارکترهای این کتاب، شخصیتهایی واقعی هستند که در آن مقطع حضور داشتند. همچنین این کتاب بر پایه پژوهشهای مفصل پاورز در خصوص تاریخچه سحر و جادو استوار است.
از حواشی این اثر میتوان به الهام گرفتن فیلمنامه نویسان مجموعه «دزدان دریایی کارائیب» از این کتاب اشاره کرد؛ در سال 2007 و پس از ساخت سه قسمت از فیلم «دزدان دریایی کارائیب» ، رئیس استودیوی والت دیزنی اعلام کرد که قصد دارد قسمت چهارم از این فیلم را با الهام از یک کتاب بسازد، اما نامی از آن کتاب نبرد.
در یازدهم سپتامبر 2011 والت دیزنی اعلام کرد که عنوان قسمت چهارم مجموعه دزدان دریایی کارائیب، «سوار بر امواج ناشناخته» خواهد بود؛ بعدها مشخص شد که در حین ساخت فیلم، فیلمنامه نویسان، رمان «تیم پاورز» را نزد تهیه کننده برده تا برای ساخت فصل جدید این فیلم، از شخصیتهای آن الهام بگیرند.
قسمتی از کتاب سوار بر امواج ناشناخته:
جان شندنیک به یکی از طنابهای عمود چنگ زده و بر روی نردههای کشتی خم شده بود. او منتظر لحظهای بود که امواج دریا قسمت بزرگ و تحتانی کشتی که صدای جیرجیر میداد و عرشهی فوقانی که او بر روی آن ایستاده بود را بالا ببرد. سپس تکهای از بیسکویت را با تمام قوا به سمت دریا پرتاب کرد. در ابتدا پرتابش بلند به نظر رسید، ولی هنگامی که با زاویهای کوچک به جای آن که پرتاب شود به سمت پایین افتاد، متوجه شد که خیلی پرتاب بلندی نبوده است. اما مرغ دریایی بیسکویت را دیده و بر روی دریای سبز آن را زیر نظر گرفته بود و در لحظهی آخر با خودنمایی آن را روی هوا ربود. مرغ دریایی که به نظر میآمد غذای خوبی گیرش آمده باشد دوباره بر فراز آسمان آبی بال گشود.
شندنیک بیسکویت دیگری در جیب کتش داشت اما برای مدتی صبر کرد تا مرغ دریایی به پروازش ادامه دهد. او نگاه تحسین برانگیزی به مرغ انداخت؛ چرا که مرغ میتوانست تنها با خم شدن و بالا آمدن ناچیزی وضعیتش را بر روی فانوس سمت راست عرشهی «کارمایکل جنجالی؟» حفظ کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.