سبد خرید

سه روایت از یهودا

ناشر : بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسهدسته: , ,
موجودی: ناموجود

55,000 تومان

خورخه لوئیس بورخس نویسنده، شاعر و ادیب آرژانتینی و یکی از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکای لاتین بوده است. شهرت او بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است. بسیاری از منتقدین از وی به عنوان نویسنده‌ای پست مدرن نام برده‌اند. بورخس که در سال‌های پایانی عمر به مرور بینایی خود را از دست می‌داد، قبل از مرگ کاملاً نابینا شد.

این کتاب از مجموعۀ «هزارتوی بورخس» منتشر شده است؛ مجموعه‌ای که به راستی شامل داستان‌ها و نوشته‌هایی است که خواننده را وارد هزارتوهای معنایی و تصویری می‌کند. بورخس استاد تلفیق مضامینی همچون رویاها، ادیان، افسانه‌ها و اساطیر، حیوان‌ها، کتاب‌ها و کتابخانه‌ها و… بود.

ناموجود

می‌توانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.

مقایسه




سه روایت از یهودا

درباره نویسنده خورخه لوئیس بورخس:

خورخه لوئیس بورخس (زاده ۲۴ اوت ۱۸۹۹ – درگذشته ۱۴ ژوئن ۱۹۸۶) نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی بود. وی از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکای لاتین است. شهرت او بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است.

تحصیلات بورخس تا ۱۱سالگی در خانه بود و او به فراگیری دو زبان اسپانیایی و انگلیسی مشغول بود. همه افراد خانواده در سال ۱۹۱۴ به خاطر کاهش بینایی پدر و برای درمان این مشکل به شهر ژنو در سوییس رفتند و تا پایان این دهه در اروپا ماندند. در آنجا بورخس به مدرسه رفت و زبان‌های فرانسوی و آلمانی را آموخت. در سال ۱۹۲۱ آنها به بوئنوس آیرس بازگشتند. بورخس نخستین دفتر شعرش با عنوان شور بوئنوس آیرس، را در بیست و چهار سالگی منتشر کرد. سال‌ها بعد به عنوان استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه بوئنوس آیرس منصوب شد. پیش از آن نیز رئیس کتابخانه ملی آرژانتین بود.

او سال‌های نوجوانی خود را در ژنو و بعد در اسپانیا سپری کرد. در دوران جوانی به عنوان کارمند کتابخانه کار می‌کرد و سپس مدیر کتابخانه ملی آرژانتین شد. تا سال ۱۹۳۰ او شش کتاب چاپ کرده بود، سه مجموعه شعر و سه مجموعه مقاله. بین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۹ او تمام آثار داستانی خود را نوشت و چاپ کرد که بعدها به خاطر همین آثار به شهرت رسید.

وی هیچ رمانی ننوشت. داستان کوتاه‌های وی انقلابی در فرم داستان کوتاه کلاسیک ایجاد کرد. بعدها منتقدین از وی به عنوان نویسنده پست مدرن نام بردند. با اینکه بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد هیچگاه برنده آن نشد. با این وجود جایزهٔ ملی ادبیات آرژانتین را از آن خود کرد. بورخس به مرور زمان بینایی خود را از دست می‌داد و قبل از مرگ کاملاً نابینا شد. وی در زمان تصدی پست ریاست کتابخانهٔ ملی آرژانتین، تقریباً نابینا بود.

درباره کتاب سه روایت از یهودا:

داستان‌های این کتاب، هرچند با خام دستی کم‌تری نوشته شده، فرقی با داستان‌های کتاب قبلی ندارد. دوتای آن‌ها شاید درخور بعضی توضیحات باشد: « مرگ و قطب نما » و « فونس، حافظه‌اش» . دومی یک استعاره مفصل و طولانی است برای بی‌خوابی. اولی، باوجود اسم‌های آلمانی و اسکاندیناویایی‌اش، در بوئنوس آیرسی رویایی اتفاق می‌افتد: جاده پرپیچ وخم « رو دو تولون » همان «پاسئو دی خولیو » است؛ « تریستل ــ لی ــ روی » همان هتلی است که در آن، جلد یازدهم دایره‌المعارفی خیالی به دست هربرت اشه رسید، ولی احتمالاً آن را نخواند.

س از نوشته شدن این داستان تخیلی، فکر کردم به زحمتش می‌ارزد که زمان و مکان داستان را گسترش دهم: انتقام را می توان برای دیگران به ارث گذاشت؛ دوره‌های زمانی را می‌توان به سال محاسبه کرد، شاید هم به قرن؛ اولین حرف یک اسم خاص می‌تواند در ایسلند بر زبان آورده شود، دومی در مکزیک، سومی در هندوستان. آیا نیازی هست که بگویم در میان فرقه‌های حسیدیم هم قدیسانی هستند و قربانی کردن چهار زندگی برای به دست آوردن چهار حرف مورد نیاز آن اسم، تخیلی است که قالب و ترکیبِ داستانم ایجاب کرده است؟

قسمتی از کتاب سه روایت از یهودا:

جای زخمی کینه‌توزانه بر چهره‌اش دیده می‌شد، قوس خاکستری و تقریباً کاملی که از شقیقۀ یک‌طرف سرش تا گونۀ طرف‌ دیگر را شکافته بود. اسم واقعی‌اش مهم نیست؛ همه در تاکوآرمبو او را «مرد ‌‌انگلیسی در لاکلرادو» صدا می‌زدند. کاردوسو، صاحب آن ملک، نمی‌خواست ملکش را بفروشد. شنیدم که مرد‌‌ انگلیسی با سخنانی که هیچ‌کس حتی فکرش را نمی‌کرد، او را راضی کرد ــ از پنهان آن ‌جای زخم را برایش تعریف کرده بود. مرد ‌انگلیسی از مرز، از ریو‌گرانده دوسول [رودخانۀ بزرگ جنوب]، آمده بود. بعضی‌ها می‌گفتند او در برزیل قاچاقچی بوده است. کشتزارها را علف ‌هرز پوشانده و آب [چاه‌ها] تلخ و شور شده بود.

مرد انگلیسی برای سروسامان‌دادن به اوضاع، دوش به دوش کارگرانش کار می‌کرد. می‌گویند او تا سر‌حد قساوت، سختگیر و خشن، اما فوق‌العاده درستکار و منصف بود. هم‌چنین می‌گفتند او باده‌گساری‌اش را دوست دارد؛ یک‌ یا دوبار در سال خودش را در اتاق خانۀ ییلاقی حبس می‌کرد و دو‌سه روز بعد بیرون می‌آمد، انگار که از میدان جنگ برگشته یا از یک دورۀ سرگیجه بیرون آمده باشد ــ رنگ‌پریده، متزلزل و لرزان، آشفته‌حال، و مثل همیشه با اقتدار.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

4

سال چاپ

1399

تعداد صفحات

118

زبان

موضوع

,

شابک

9786002530677

وزن

126

جنس کاغذ

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سه روایت از یهودا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...