سفرنامه حاجی پیرزاده
درباره نویسنده محمدعلی پیرزاده نائینی:
محمدعلی پیرزاده نائینی نویسنده کتاب سفرنامه حاجی پیرزاده، (زادهٔ نائین ۱۲۵۱–۱۳۲۱) که به اختصار حاجی پیرزاده نائینی شناخته میشود، سردودمان خاندانهای پیرزاده و پیرنیا، و از عارفان روشنفکر و مشهور دوران قاجار است که روابط فراوانی با رجالیون سیاسی ایرانی و غیر ایرانی داشتهاست.
محمد علی پیرزاده نائینی، در سال ۱۲۵۱ قمری (۱۸۳۶ میلادی) زاده شد. او از عارفان روشنفکر و مشهور طریقت نوربخشیه دوره قاجار بود که اجدادش هم اهل طریقت و از مشایخ نوربخشیه بودند. پدربرزگ او در جوانی پس از ترک تجارت برای پیوستن به طریقت نوربخشیه، ازمریدان عبدالوهاب نائینی (مشهور به پیر) شد و به همین جهت سردودمان خاندانهای پیرزاده و پیرنیا گردید. محمد اسماعیل، پدر محمدعلی نیز از عارفان روزگار خویش بود که در باغ مصلای نائین به خاک سپرده شدهاست.
پس از مرگ پدر، محمد علی به تهران مهاجرت کرد، در تهران از سوی عمو زادهاش میرزا محسن خان مشیرالدوله و به جهت ادب و حسن محضر، با بزرگان دوره قاجار هم صحبت گردید و ملازم افرادی چون میرزا حسینخان سپهسالار، امین الضرب، امین السلطان جلوه گردید به گونهای که اعتمادالسلطنه در توصیف پیرزاده مینویسد: درویش خداآفریده پیغمبر تراشیده میباشد و غالب اروپا و آسیا را گردش فرموده.
پیرزاده در طول حیاتش مورد توجه دو پادشاه قاجار نیز بودهاست، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه او را مورد تفقد قرار داده بودند.
درباره کتاب سفرنامه حاجی پیرزاده:
در قرن ۱۲ هجری عارفی بنام حاج عبدالوهاب بن عبدالقیوم در نائین سکنی داشت که در عصر خود قطب و مراد بود و به سال ۱۲۱۲ وفات کرد و در مصلی نائین دفن گردید. حاجی محمدعلی پیرزاده فرزند ارشد آقا محمد اسماعیل و نوادهٔ دختری حاج عبدالوهاب است. متأسفانه در باب احوال دورهٔ جوانی و چگونگی تحصیلاتش نه از مآخذ کتبی و نه از روایات اشخاص مطلبی بدست نمیآید. پیرزاده بنا بر نوشتهٔ صاحب طرائق، در طهران ابتدا دست ارادت در دامان استاد غفار نجار میزند.
پس از آن، به حاجی میرزا صفا اعتقاد و ارادت میورزد. بسبب طی مدارج عرفانی و کمالات نفسانی و نیز نیک محضری و خوش صحبتی مورد توجه اعیان و رجال ایران واقع شد. طبقهٔ اشراف و علماء برای او احترام وافر قائل و با اکثر رجال مهم چون مشیرالدوله(سپهسالار اعظم)، اتابک و امینالضرب حشر و نشر داشت. از فرمان مظفرالدین شاه که پس از وفاتش در برقراری «مرسوم آن مرحوم» در حق اولادش صادر شده مستفاد میشود که از طرف دولت به وی مستمری داده میشده است.
قسمتی از کتاب سفرنامه حاجی پیرزاده:
روز پنجشنبه پانزدهم ماه شعبان المعظم، سنه ۱۳۰۳ هجری، از طهران از خانه مرحوم حکیم باشی میرزا عبدالرحیم که با عیال در آنجا منزل داشتیم، سه ساعت از روز گذشته حرکت نموده به تقی آباد که والده معظمه وآقا عبدالمولای اخوی در آنجا منزل داشتند آمدم و آقامیرزا عبدالوهاب پسر آقا میرزا فتحعلی را با خود برداشتم و دو شب درتقی آباد خدمت والده ماندم و عیال یعنی خانم نورالدین از طهران بمشایعت آمده درتقی آباد اورا ملاقات نمودم وروز هفدهم ماه بیخبر از والده وعیال بحضرت عبدالعظیم رفتم.
جنا بجلالتماب آقای مؤيد الملک که مدت بیست ماه بود درطهران توقف داشتند و عازم مراجعت به شیراز بودند د رحضرت عبد العظيم نقل وكان فرسوده قرار بر این شده بود که این حقیر با تفاق ایشان به شیراز بیایم و سیاحت صفحات فارس نمایم جناب ایشان نیز سه شب در حضرت عبدالعظيم توقف نمودند. باری عصر روز هفدهم ماه والده معظمه وعبدالمولی وخانم نورالدین با نورالدين محمد به حضرت عبدالعظيم آماده حقیر را ملاقات نمودند و قدری با والده وحضرات در باغ علی جان گردش کردیم و نشستیم و با نورالدین بازی کردم و او را بوسیدم و از والده حضرات خدا حافظ کردم. سن نورالدین درآنوقت هفده ماه بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.