زن پلید
درباره نویسنده ایرن نمیروفسکی:
ایرن نمیروفسکی (Irène Némirovsky) نویسنده کتاب زن پلید، رماننویس قرن بیستم میلادی اهل روسیه است. او بیش از نیمی از عمرش را در فرانسه زندگی کرد و به فرانسه نوشت، اما از تابعیت فرانسه محروم شد. طبق قوانین نژادپرستانه به عنوان یهودی دستگیر شد – که تغییر دین او به کاتولیک رومی را در نظر نگرفتند. او در 39 سالگی در آشویتس درگذشت. نمیروفسکی شهرتش را برای française Suite پس از مرگ بدست آورد.
درباره کتاب زن پلید:
شخصیت اصلی رمان «زن پلید» زنیست زیبا و میانسال به نام گلادیز آیزناخ که پسری بیستساله، به نام برنارد ماتین، را کشته و به همین دلیل در دادگاه محاکمه میشود. از شواهدی که به دست دادگاه آمده چنین برمیآید که برنارد معشوق گلادیز بوده است اما گلادیز خود چنین چیزی را رد کرده و گفته رابطۀ عاشقانهای با مقتول نداشته است.
رمان «زن پلید» با حضور گلادیز در دادگاه و محاکمۀ او بهاتهامِ قتل برنارد ماتین آغاز میشود و سپس زندگی گلادیز را، از آغاز تا وقتی که مرتکب این قتل شده است، روایت میکند. اینکه گلادیز واقعاً چرا برنارد ماتینِ بسیار کوچکتر از خود را کشته و آنها چطور باهم آشنا شدهاند و کشمکش بینشان بر سر چه بوده است، معمایی است که گره آن باید با رجوع به گذشتۀ گلادیز گشوده شود.
عنصر مرکزی رمان «زن پلید» ویژگیای است که زنانگی و زیبایی و جذابیت زنانه، در تاریخ و فرهنگی که مردها در آن دست بالا را دارند، با آن تعریف میشود و شخصیت اصلی رمان برای حفظ همین ویژگی است که میجنگد و از وحشتِ از دست دادن آن است که شب و روز، خواب و خوراک ندارد.
گلادیز رمان «زن پلید» زنیست زیبا و اغواگر با همۀ ویژگیهای کلیشهای که جهان مردانه برای جذابیت زنانه تعریف میکند. او زنی ثروتمند است که زمانی شوهر داشته و بعد از مرگ شوهرش هر دم دل به مردی سپرده و عمرش را بر سرِ عشقورزی و اغوای مردان گذاشته است. پول و زیبایی دو عاملی هستند که مردان را بهجانب گلادیز میکشانند. سالها اما میگذرند و گلادیز به سالخوردگی نزدیک و نزدیکتر میشود و این وحشت بزرگ زندگی اوست و همین وحشت و تقلای گلادیز برای مقبول ماندن در چشم مردان و حفظ جوانی و زیبایی و جذابیت خود است که طرحوتوطئۀ رمان «زن پلید» را شکل میدهد.
از طرفی گلادیز دختری به نام ماری ترز دارد و کشمکش او با دخترش و سرنوشت تراژیک این دختر، دیگر ماجرایی است که در رمان «زن پلید» نقشی مهم و تعیینکننده در فرجام رمان ایفا میکند.
ایرن نمیروفسکی در رمان «زن پلید» با ظرافت و نکتهسنجی و قصهپردازیای ماهرانه به ژرفکاوی زنی پرداخته است که کلیشههای جنسیتی اضطرابی عمیق را در وجودش نهادینه کردهاند و او، تسلیم این کلیشهها، تقلا میکند که جذاب بماند و همین تقلا کارش را به جنون و تقلب و جعل و جنایت میکشاند.
قسمتی از کتاب زن پلید:
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.