سبد خرید

ریسیدن سپیده‌دم (خون ستارگان 1)

ناشر : کتابسرای تندیسدسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

265,000 تومان

ریسیدن سپیده‌دم فانتزی نوجوانانه‌ای درباره‌ی دختر جوانی است که خودش را جای برادرش جا می‌زند تا برای دست یافتن به نقش خیاط امپراتور رقابت کند و سفری را آغاز می‌کند تا سه لباس جادویی از خورشید، ماه و ستاره‌ها بدوزد.
ریسیدن سپیده‌دمْ ماجرایی هیجان انگیز به باشکوهی مخمل و ظرافت گلدوزی است. حکایتی که هم ماجراجویی حماسی و هم قصه‌ی پریان است.

تعداد:
مقایسه



ریسیدن سپیده‌دم مجموعه خون ستارگان جلد اول

درباره نویسنده الیزابت لیم:

الیزابت لیم (Elizabeth Lim) نویسنده کتاب ریسیدن سپیده‌دم، بر اساس یک منبع اصلی از افسانه‌ها، اسطوره‌ها و ترانه‌ها بزرگ شد. اشتیاق او به داستان سرایی در حدود 10 سالگی شروع شد، زمانی که شروع به نوشتن فن‌فیک برای Sailor Moon، Sweet Valley، و Star Wars کرد و آنها را به صورت آنلاین پست کرد تا کشف کند: “وای، مردم واقعا مطالب من را می‌خوانند. و این خیلی جالب است!” اما بعد از اینکه یکی از معلمانش به او گفت که در مقاله‌هایش «صدای بیش از حد» دارد، الیزابت از نوشتن خلاقانه فاصله گرفت تا تمرکزش را بر عدم استفاده از زبان انگلیسی بگذارد.

الیزابت در طول سال‌ها آهنگساز فیلم و بازی‌های ویدیویی شد و حتی تا جایی پیش رفت که دکترای آهنگسازی را دریافت کرد. اما او همیشه دلتنگ نویسندگی می‌شد، و زمانی که از مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شد به نوشتن داستان روی می‌آورد. یک روز، او تصمیم گرفت رمانی بنویسد و تمام کند – ابتدا برای ضربه زدن، بعد همه چیز جدی شد – و از آن زمان دیگر به گذشته نگاه نکرده است.

الیزابت موسیقی فیلم‌های کلاسیک، کتاب‌های عاشقانه خوب، غذا (او جدبدا علاقه‌مندی به آرپاس و غذاهای اتیوپیایی پیدا کرده است)، رنگ فیروزه‌ای، آسمان ابری، کلوچه انگلیسی، دوچرخه سواری، و شیرینی پزی را دوست دارد. او با همسر ودخترش در شهر نیویورک زندگی می‌کند.

درباره کتاب ریسیدن سپیده‌دم:

مایا تامارين آرزو دارد که بزرگترین خیاط سرزمین شود؛ اما چون دختر است در بهترین حالت می‌تواند امیدوار باشد که ازدواج خوبی داشته باشد. وقتی که یک پیام رسان سلطنتی پدر مریض مایا را که زمانی خیاط معروف دربار بوده است احضار می‌کند، مایا خودش را جای یک پسر جا می‌زند و به جای پدرش به دربار می‌رود. او می‌داند اگر رازش برملا شود زندگی‌اش را از دست می‌دهد اما این ریسک را می‌پذیرد تا به رؤیای خودش دست پیدا کند و خانواده‌اش را از بدبختی نجات بدهد؛ اما فقط یک مشکل وجود دارد: مایا یکی از دوازده خیاطی است که برای رسیدن به این شغل با هم رقابت می‌کنند.

در حین رقابت، خیاط‌ها در چالش‌هایی برای اثبات مهارت و هنرمندی خود، خیانت و دروغ به وفور دیده می‌شود. وظیفه‌ی مایا وقتی پیچیده می‌شود که افسونگر دربار، ادان، به او مشکوک می‌شود.

مایا به هیچ وجه برای آخرین چالشش آماده نیست: چالشی که طبق آن باید سه لباس جادویی از خنده‌ی خورشید، اشک‌های ماه و خون ستارگان برای عروس آینده‌ی امپراتور بدوزد…

قسمتی از کتاب ریسیدن سپیده‌دم:

زمانی سه برادر داشتم.

فینلی بزرگ ترین برادرم بود؛ برادر شجاعم. از هیچ چیز نمی ترسید، نه از عنکبوت، نه از سوزن و نه از ضربه های عصای بابا. بین ما چهار فرزند، از همه سریعتر بود، به حدی سریع بود که فقط با انگشت شستش و یک انگشتانه مگسی را می گرفت؛ اما بی پروایی اش با میل شدید به ماجراجویی همراه شد. از کار کردن در مغازه‌ی خودمان، از اینکه نور گرانبهای خورشید را صرف دوختن پیراهن و ترمیم لباس ها کند، نفرت داشت. موقع کار با سوزن هم احتیاط نمیکرد، انگشتانش همیشه به خاطر زخم‌های کوچک سوزن باندپیچی شده بودند و کوک های نابرابر کارش را خراب می‌کردند. کوک‌هایی که من بازشان می‌کردم و دوباره میزدم تا بابا به او حرفی نزند. فینلی صبر لازم را نداشت تا مثل بابا خیاط شود.

ندوا صبر داشت، اما نه برای دوختن. برادر دومم شاعر خانواده بود و فقط دوست داشت کلمات را به هم ببافد، مخصوصا کلمات راجع به دریا را. درباره‌ی جامه‌های زیبایی که بابا می‌توانست بدوزد، داستان‌هایی را با چنان جزئیات بدیعی تعریف می‌کرد…

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

400

زبان

موضوع

,

شابک

9786001827662

وزن

375

جنس کاغذ

,

عنوان اصلی

Spin the Dawn
2019

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ریسیدن سپیده‌دم (خون ستارگان 1)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...