رویکردهای نظری در جرمشناسی فساد
درباره نویسنده گراهام بروکس:
گراهام بروکس (Graham Brooks) نویسنده کتاب رویکردهای نظری در جرمشناسی فساد، استاد جرم شناسی و مبارزه با فساد در دانشگاه لندن غربی، انگلستان است. او در زمینه پیشگیری از فساد در زمینه بین المللی تخصص دارد. بروکس نویسنده جرم شناسی فساد: فساد نظری (2016، پالگریو مک میلان)، نویسنده اصلی کتاب پیشگیری از فساد: تحقیق، اجرا و حکومت (2013، پالگریو مک میلان) و کلاهبرداری، فساد و ورزش (2013، پالگریو مک میلان) است. بروکس سخنران عمومی در کنفرانس مبارزه با تقلب کابینه در لندن، 2012، سخنران کلیدی در کنفرانس شبکه تقلب و فساد مراقبتهای بهداشتی اروپا (EHFCN) در لاهه، 2015 و یکی از سه دانشگاهی که به عنوان مشاور/عضو هیئت مدیره به میزگرد مبارزه با فساد اداری در دفتر کابینه (2016)، دعوت شدهاند، بوده است.
درباره کتاب رویکردهای نظری در جرمشناسی فساد:
هدف کتاب حاضر کاربست رویکردهای نظری جامعه شناختی و جرم شناختی برای تبیین مسئله فساد است. در واقع این کتاب با الهام از اثر هویسمن و ونده واله (۲۰۱۰) سعی در تولید یک متن مفید برای محققان در حوزه جامعه شناسی و جرم شناسی دارد. اغلب رویکردهای نظری مربوط به تبیین فساد در حوزه علوم سیاسی و اقتصاد قرار دارند هر چند اشاراتی نیز به دو حوزه جامعه شناسی و جرم شناسی میکنند. این کتاب تلاشی برای جبران این عدم توازن است. در حقیقت، این نوشته قصد انتقاد از متون حوزه فساد را ندارد بلکه تلاش میکند تا به مباحثات مربوط به فساد کمک کند.
بدین ترتیب، کتاب حاضر به تشریح نظریات مربوط به فساد و گسترش بحث در مورد این موضوع می پردازد که «چرا» و «چگونه» افراد، سازمانها و دولتها مرتكب کنشهای فسادآمیز میشوند علوم سیاسی و اقتصاد بر سنجش فساد و استراتژیهای پیشگیری از آن تمرکز میکنند و مجرمان را به عنوان کنشگران عقلانی در نظر میگیرند.
این امر یادآور برخی رویکردهای جرم شناختی مانند نظریه انتخاب عقلانی (1985 ,Wilson and Herrnstein) و دیدگاه فعالیت روتین (1979, Cohen and Felson) است اما این رویکردها، هم در متون فساد و هم متون جرم شناسی، بر چرایی مقاومت افراد و سازمانها در برابر [اغوای ] فساد تمرکز نمی کنند زیرا در اینجا کنشها صرفأ عقلانی و معطوف به منفعت شخصی تلقی میشوند. در متون مربوط به فساد و رویکردهای جرم شناختی عقلانی، تمرکز اصلی بر دشوارسازی انجام چنین کنشهایی از طریق تغییر فرایندها و ساختارها برای جلوگیری از دسترسی به ورودیها و مجاری فساد است.
قسمتی از کتاب رویکردهای نظری در جرمشناسی فساد:
تعریف متداول فساد عبارت است از «سوء استفاده از قدرت تفویض شده برای کسب منفعت شخصی». (2012 ,TI) این تعریف صرفا تعریف فساد در بخش دولتی نیست هر چند که عملا اینگونه از این تعریف استفاده میشود. فساد اصطلاحی است که دال بر ارزشیابی دارد و دارای بار ارزشی منفی است. این واژه دارای معانی مختلف فنی، تخصصی و حرفهای است اما یک معنای اجتماعی عمومی نیز دارد یعنی یک درک [عمومی] از چیستی آن وجود دارد. بر این اساس در متون حوزه فساد هیچ تعریف قطعی از فساد وجود ندارد. هنگام تلاش برای ایجاد یک معنای روشن و ثابت از فساد یک سری مسائل بروز مییابند.
این مسائل بیانگر آن هستند که یک سری عوامل سبب تضعیف تلاش برای ارائه یک تعریف کامل از فساد (به ویژه هنگام مطالعه فساد به عنوان یک پدیده بین المللی) میشوند. در نتیجه، یک تعریف روشن و جاافتاده از فساد شکل نمیگیرد. این امر سبب ایجاد چالشهایی برای راهبردها پیشگیری و تعقیب و مهار فساد میگردد. بنابراین فساد را باید به عنوان یک پدیده پیچیده و چندبعدی در نظر گرفت که علل و پیامدهای متعددی دارد و در بافتارهای مختلف خود را در قالب اشکال و کارکردهای متفاوتی نشان میدهد. پس آن را باید به مانند یک کنش تلقی کرد که یک قانون یا طريقه زندگی مربوط به یک فرد، گروهی از افراد و یا نظم اجتماعی که مقبولیت اخلاقی دارد را نقض میکند. (2015 Heywood)
مسئلهای که در اینجا مطرح میشود آن است که اگر ما فساد را صرفا به عنوان یک معضل محلی در نظر گیریم، هر گونه تحلیل بین – فرهنگی در مورد آن منتفی میگردد و بدین ترتیب نمیتوان کنشهای فساد آمیز مشابهی که در نظامهای قضایی متفاوت ارتكاب مییابند را بررسی کرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.