روزهای تاریک
درباره نویسنده ایرسا زیگورادوتیر:
ایرسا زیگورادوتیر (Yrsa Sigurðardóttir) نویسنده کتاب روزهای تاریک، متولد 24 اوت 1963، نویسنده ایسلندی رمانهای جنایی و داستانهای کودک است. او از سال 1998 مینویسد. اولین رمان جنایی او توسط برنارد اسكادر به انگلیسی ترجمه شد. شخصیت اصلی رمانهای جنایی او تاکنون، یک خانم وكیل است.
درباره کتاب روزهای تاریک:
ایندیپندنت: «برای خوانندهی خونگرم عمیقاً راضی کننده است.»
پابلیشرز ویکلی: «عالی… باید طرفداران جدید این نویسنده با استعداد ایسلندی را به دست آورد… حتی کسانی که با این کشور جزیرهای آتشفشانی آشنا نیستند خود را مجذوب میکنند.»
کرکس: «پازلی که راه حل تلخ آن شایسته استیگ لارسون استو»
قسمتی از کتاب روزهای تاریک:
ادنی هیلدور چشمانش را از روی صفحهٔ کامپیوتر برداشت، هدفونش را درآورد و سپس گوشهایش را خوب تیز .کرد بیرون باد ضجه میزد و غیر از صدای جیرجیر دیوارهای که با وزش شدید باد به صدا درآمده بود هیچ صدایی شنیده نمیشد. عجیب بود. احساس میکرد غیر از او یک نفر دیگر هم در ساختمان است. به شانه هایش کمی استراحت داد و به ساعت نگاه کرد هنوز چند دقیقه تا نیمه شب مانده بود. واقعاً دیروقت بود؟ خیلی بعید بود آن موقع از شب کسی به آنجا .بیاید الآن یا همه خواب بودند یا داشتند خواب آسمان هفتم را میدیدند شاید خیالاتی شده؛ آخر چه کسی تا آن موقع از شب بیدار میماند؟
ادنی هیلدور آهی کشید. بعد از شام به دفترش بازگشته و بی وقفه مشغول کار شده بود. آب و هوا کاملاً تغییر کرده بود و دیگر خبری از آن هوای مطلوب نبود. آن هوای فوق العاده جایش را به طوفانی پرآشوب داده بود از صبح با وزش باد برف بیشتر شده بود. آب و هوای متغیر آنجا دیگر او را متعجب نمیکرد با این حال نمیتوانست خودش را با آن وفق دهد.
خودش را سرزنش میکرد که چرا قوانین را زیر پا گذاشته و به کسی درباره برنامه کاریاش چیزی نگفته است شاید از ترس اینکه کسی بخواهد مزاحم کارش شود و تنهایی اش را به هم بزند از آرنار یوهانسون شنیده بود که میخواهد اضافه کاری کند. خوشبختانه سروکله اش پیدا نشده بود ترجیح میداد تنها باشد تا کارهای عقب افتاده اش را انجام دهد؛ کارهایی که دیگر وقتش رسیده بود سروسامان بگیرد وقتی کسی آنجا باشد سکوت و آرامش او را به هم میزند خصوصاً اگر غروب یک روز کاری طولانی هم باشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.