روابط سیاسی ایران و ترکیه در دوره رضاشاه و مصطفی کمال آتاتورک
درباره نویسنده مهدی فرجی:
مهدی فرجی نویسنده کتاب روابط سیاسی ایران و ترکیه در دوره رضاشاه و مصطفی کمال آتاتورک، متولد سال 1361، نویسنده و مترجم ایرانی میباشد. ایشان استادیار گروه تاریخ دانشگاه تبریز میباشند.
درباره کتاب روابط سیاسی ایران و ترکیه در دوره رضاشاه و مصطفی کمال آتاتورک:
مناسبات ایران با دولت عثمانی از زمان تأسیس این دولت در سال 699ق/ 1299 تا پایان دوره قاجاریه، فرازونشیبهای بسیاری به خود دیده است. جنگ، صلح، رقابت و دشمنیِ سیاسی و مذهبی، مناسبات فرهنگی و تجاری، شکلهای مختلف روابط حاکم میان حکومتهای ایران و عثمانی بوده است. حکومتهای مزبور و مردمان آنها، مضاف بر همسایگی و اشتراک فرهنگی و دینی، تحولات و حوادث سیاسی و اجتماعی مشابه و نزدیکی را نیز در قرن نوزدهم و بیستم میلادی تجربه کردهاند.
مواجهه با تمدن جدید اروپایی و شکست از اروپاییان و مبادرت به اصلاح و نوسازی، اعمال فشار و دخالت قدرتهای بزرگ، اقدام به نوسازی سیاسی در قالب نظام مشروطه، بیثباتی سیاسی و آشفتگی اوضاع داخلی و شدت گرفتن آن در اثر تبعات جنگ جهانی اول و سقوط نظام سیاسی آنها در ربع اول قرن بیستم، ازجمله این تجارباند. همه عوامل مذکور باعث تأثیرگذاری تحولات دو کشور بر همدیگر، بهویژه در دوران معاصر شده است. بر همین اساس، مطالعه و بررسی تاریخ تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دو کشور مذکور، کمک مهمی به شناخت تحولات و تاریخ آنها خواهد کرد. کتاب «روابط سیاسی ایران و ترکیه در دوره رضا شاه و مصطفی آتاتورک» تالیف مهدی فرجی (عضو هیات علمی دانشگاه تبریز) در تلاش است، مناسبات سیاسی ایران و ترکیه و چگونگی تحول آن در دوره رضاشاه و مصطفی کمال آتاتورک را بررسی کند.
قبل از رضاشاه و جمهوری ترکیه، حکومت قاجاریه و عثمانی در رأس قدرت قرار داشتند. حکومتهای مزبور در دهههای پایانی عمر خود، با چالشهای مختلفی مواجه بودند. پس از لاینحل ماندن این چالشها و گرفتاری آنها در جنگ جهانی اول، روند تحولات و حوادث منجر به سقوط حکومت عثمانی و جایگزینی آن با جمهوری جدید ترکیه در سال 1923 و انتقال سلطنت از خاندان قاجاریه به پهلوی در سال 1925 شد.
رضاشاه و مصطفی کمال آتاتورک، رئیسجمهور ترکیه، با ملاحظه تاریخ زیانبار مناسبات دو کشور که ناشی از فرصتسوزی، تعصبات و درگیریهای کور و فرسایشزا بود و نیز با درک اهمیت روابط صلحآمیز ایران و ترکیه در تأمین منافع متقابل و با ملاحظه اینکه ایران و عثمانی، سالهای پرتلاطم و پرهزینهای را در دو دهه نخست قرن بیستم پشت سر نهاده بودند، برقراری صلح و امنیت در داخل و خارج و اصلاح و نوسازی ساختارهای کشور را در اولویت برنامهها و اقدامات خود قرار دادند. اما حکومت رضاشاه و جمهوری جدید ترکیه برای تحقق اهداف مذکور با مشکلات عدیده داخلی و خارجی مواجه بودند. اختلافات مرزی دو کشور که عقبه آن به دوره قاجاریه و عثمانی بازمیگشت و نیز شورش کردهای ترکیه در سالهای 1306 ـ 1309 در منطقه مرزی آغریداغ، ازجمله این مشکلات بودند.
این کتاب در تلاش است تا چگونگی تحول مناسبات ایران و ترکیه در دوره رضاشاه و آتاتورک را تشریح و تبیین کند و به این سؤالات پاسخ دهد که مناسبات سیاسی ایران و ترکیه در دوره رضاشاه و آتاتورک از چه عواملی متأثر بودند؟ روابط سیاسی دو کشور چه روندی را طی کرد و ایران و ترکیه چگونه و بر اساس چه ضرورتهایی توانستند سنگ بنای روابط مبتنی بر اعتماد متقابل و حسن همجواری را بنا کرده و تحولی اساسی در مناسبات خود ایجاد کنند؟
این اثر در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول به مهمترین تحولات و عهدنامههای دولتهای عثمانی و قاجاریه در مناسبات خارجی اشاره دارد. هدف این بخش، این است که چشماندازی از مناسبات خارجی حکومت قاجاریه و عثمانی از گذشته ارائه دهد و نشان دهد که مناسبات خارجی دولتهای جدید پهلوی و جمهوری ترکیه تحت تأثیر چه زمینههایی تشکیل شدند.
فصل نخست از بخش دوم کتابِ پیشِ رو، در تلاش است تا به چگونگی سیاست و مناسبات خارجی دولت رضاشاه با انگلیس و شوروی، بهعنوان دو قدرت تعیینکننده در معادلات منطقه اشاره کرده و نیز مناسبات و سیاست خارجی ترکیه را در دو دوره (الف): جنگهای استقلال (1922 ـ 1919) و (ب): دوره پس از مذاکرات لوزان و تأسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 تا پایان کار دولت آتاتورک در سال 1938 را تشریح نماید. چنین تلاشی به درک سیاست خارجی دولت رضاشاه و جمهوری ترکیه در دوره مورد بحث کمک کرده و مشخص خواهد کرد که سیاستها و نیازهای دولتهای مزبور چه بود و مناسبات متقابل ایران و ترکیه چه جایگاهی در سیاست و روابط خارجی دو کشور مزبور داشته و کدام نیازِ آنها را برطرف میکرده است.
در این بخش سعی شده است سیاست و مناسبات خارجی ترکیه از زمان حرکت ملی ترکها (1919) و تشکیل مجلس ملی ترکیه در آنکارا و دولت وابسته به مجلس مزبور، مطالعه و بررسی شود و مشخص شود که سیاست خارجی ترکیه از زمان جنگهای استقلال تا مذاکرات لوزان و نیز پس از این مذاکرات و پس از تأسیس جمهوری ترکیه تا جنگ جهانی دوم چگونه بوده است.
فهم سیاست خارجی ترکیه از زمان شکلگیری حرکت ملی و مناسبات ترکیه با انگلیس و شوروی از زمان جنگهای استقلال ترکیه تا پایان جنگ جهانی دوم، کلید فهم چگونگی شکلگیری پیمان سعدآباد و جهتگیری این پیمان نیز خواهد بود. فصل دوم از بخش دوم کتاب، به نخستین ارتباطات ایران و ترکیه در دورۀ جنگهای استقلال اشاره دارد. عمدهترین موضوع موردتوجه دو کشور در این دوره، به مسائل بهجامانده از دولتهای پیشین و ادعای ترکیه مبنی بر شکلدهی معاهدات بر مبنای مذاکرات لوزان مربوط میشد که البته ادعای ترکیه موردپذیرش ایران قرار نگرفت.
بخش سوم، اصلیترین بخش کتاب حاضر را تشکیل میدهد. در فصل اول و دوم این بخش، چگونگی شکلگیری روابط ایران با ترکیه، شورش کردهای ترکیه در آرارات (آغریداغ) و تأثیر منفی آن بر حل اختلافات مرزی و نیز بر روابط سیاسی دو کشور و چگونگی حل اختلافات مرزی و ارضی موردبررسی قرار گرفتهاند. فصل سوم همین بخش، به تشریح و تبیین مسافرت رضاشاه به ترکیه، اهمیت و دستاوردهای این سفر پرداخته است. فصل چهارم در تلاش است تا چگونگی شکلگیری پیمان سعدآباد را تبیین کرده و ادعاهای مطرحشده درباره جهتگیری پیمان مزبور را نقد کند. بررسی و مطالعات این بخش با تکیه بر متن پیمان و سیاست و مناسبات خارجی ترکیه از زمان جنگهای استقلال تا پایان جنگ جهانی دوم، ادعای ضدشوروی بودن پیمان سعدآباد را رد میکند.
فصل پنجم به شرح قراردادهای سیاسی و غیرسیاسی منعقدشده بین ایران و ترکیه میپردازد. بخش چهارم که بخش پایانی کتاب را تشکیل میدهد، به مناسبات کنسولی و بخشی از مسائل مربوط به اتباع دو کشور اشاره دارد. امید است، این اثر به بخش مهمی از سؤالات خواننده در خصوص روابط سیاسی ایران و ترکیه در دوره رضاشاه و آتاتورک پاسخ دهد.
قسمتی از کتاب روابط سیاسی ایران و ترکیه در دوره رضاشاه و مصطفی کمال آتاتورک:
سفر رضاشاه به ترکیه در واقع اوج مناسبات دوستانهی ایران و ترکیه از زمان شکلگیری جمهوری جدید ترکیه و حکومت رضاشاه بود. این مسافرت، اولین و آخرین سفر خارجی شاه بود که تأثیرات زیادی بر روحیه و عملکرد او در ایران نهاد. مدت تقریباً یک ماهه سفر رضاشاه نیز بیانگر اهمیتی بود که ایران به روابط با ترکیه و نیز اصلاحات صورت گرفته در این کشور میداد. متقابلاً این سفر و روابط با ایران نیز برای ترکیه واجد اهمیت بود به نحوی که دولت ترکیه در اثنای سفر رضاشاه، سفیر خود در تهران به نام خسرو قَرَدَه که از تهران تا ترکیه رضاشاه را همراهی میکرد و به تندی و خشونت در روابط خارجی شهره بود، از سفارت برداشت و به جای او محمت انیس آکایگان سفیر ترکیه در آتن را که معمار عادیسازی و گسترش روابط ترکیه و یونان بود به سفارت خود در تهران گماشت.
ترکیه با این اقدام به ایران نشان میداد که دیگر جایی برای تداوم روابط تند و خشن بین دو کشور وجود ندارد. بعد از مسافرت رضاشاه به ترکیه، در روابط دو کشور، که دوران طلایی خود را تجربه میکرد، موارد و مواضع متعددی وجود دارد که نشان میداد هیچگونه بیاعتمادی و تیرگی در روابط دو کشور وجود ندارد. یک مورد از این مواضع کنار کشیدن ایران از نامزدی شورای جامعهی ملل در سال ۱۹۳۴ به نفع ترکیه بود. روابط روحی و گرم رضاشاه با آتاتورک بهحدی بود که دربار ایران پس از مرگ آتاتورک بهمدت یک ماه عزای عمومی اعلام کرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.