رقبای شرلوک هلمز
درباره نویسنده سر هیو گرین:
سرهیو گرین (Hugh Greene) نویسنده کتاب رقبای شرلوک هلمز، (۱۹۸۷-۱۹۱۰) روزنامهنگار و برنامهساز تلویزیونی مشهور انگلیسی و برادر کوچکتر گراهام گرین است.
درباره کتاب رقبای شرلوک هلمز:
روزنامۀ گاردین : «کتاب رقبای شرلوک هلمز، شکوه و غنای ادبیات پلیسی در دورۀ ویکتوریایی را به نمایش میگذارد.»
روزنامۀ دیلیتلگراف: «سر هیو گرین با این فکر بدیع، که مجموعهای از داستانهای پلیسی دورۀ ملکه ویکتوریا را جمعآوری کند، کارآگاهانی را که مدتها زیر سایۀ شرلوک هلمز از نظرها پنهان شده بودند، به خوانندگان معرفی کرد.»
قسمتی از کتاب رقبای شرلوک هلمز:
وقتی او رفت، به گلخانه برگشتم و فنجانی چای نوشیدم که در همه حال بهترین محرک برای ذهن است. بعد حدود ده دقیقه موضوع را در ذهنم زیرورو کردم. این بانو سایبیل کاوانا که بود و چرا سنجاق سینه ی الماس نشان را به لبه ی داخلی لباسش زده بود؟ – جایی که کاملاً دور از دید بود، انگار آن را در اعماق رود تیمز مدفون کرده باشد! یافتن پاسخ این سؤال حتی برای یک بچه هم کار مشکلی نبود. با این تفاوت که آن بچه به احتمال قوی، بسیاری از نکاتی را که برای دستیابی به نتیجهی گریزناپذیر این کشف حیاتی بودند، نادیده می گرفت.
خصوصیات سنجاق سینهای که من دیده بودم، کاملاً با سنجاق هلالی شکل برلیانی که از کنتس دانهولم ربوده شده بود مطابقت میکرد اما امکان داشت صدها خانم دیگر هم از همان سنجاق سینه داشته باشند و اگر بی گدار به آب میزدم و به بانو فابر میگفتم: «سارقی که مهمانش کردهاید خانم سایبیل کاوانا است.» ممکن بود تهمتی ناروا به او زده باشم. این کار پیامدهای زیانباری داشت و از بیخردی حکایت میکرد.
حاضر بودم یکصد پوند بدهم تا بتوانم با دقت لباس خانم کاوانا را وارسی کنم و معادل همین مبلغ شرط ببندم که آویز گمشده ی یاقوت نشان را هم در لباس ایشان خواهم یافت؛ آویزی که ظاهراً تنها سرنخ مطمئنی بود که از طریق آن میتوانستم معمای چشمگیر سال، یعنی سرقت های پیاپی جواهرات را به سرانجام برسانم. البته این خانم اکنون به طبقه ی بالا رفته بود تا آنچه را که لازم بود مخفی نگه دارد، پنهان کند و لاجرم این بار جستجوی لباسش چیزی به دانسته های من اضافه نمی کرد.
دومین فنجان چای به من کمک کرد تا در مسیر تحقیقاتم استوارتر گام بردارم. این حقیقت کاملاً برایم روشن بود که خانم کاوانا شخصاً جواهرات را سرقت نکرده بلکه سارق اصلی آنها را به او تحویل داده است. قطعاً خانم با قیچی، آویز کمربند یاقوت نشان بانو فابر را نبریده بود مردی با مهارت های حرفه ای از قیچی استفاده کرده بود، اما کی؟ و آیا او تنها بود؟ مدتها بود که…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.