دلبستگیها
درباره نویسنده رودریگو اسبون:
رودریگو اسبون (Rodrigo Hasbún) نویسنده کتاب دلبستگیها، رمان نویس بولیویایی است که در هیوستون زندگی و کار میکند. در سال 2007، او توسط جشنوارهی هی به عنوان یکی از بهترین نویسندگان آمریکای لاتین زیر سی و نه سال برای بوگوتا 39 انتخاب شد و در سال 2010 به عنوان یکی از بهترین رمان نویسان جوان اسپانیایی زبان گرانتا انتخاب شد. او نویسنده رمان و مجموعهای از داستانهای کوتاه است که از دو تای آنها فیلم ساخته شده است و آثارش در گرانتا، مکسوئینی، زئوتروپ: همهداستان، کلمات بدون مرز و جاهای دیگر ظاهر شده است. Affections جایزه PEN انگلیسی را دریافت کرده و به دوازده زبان منتشر شده است.
درباره کتاب دلبستگیها:
این یک کتاب کاملاً جوی است … این یک اثر تخیلی دلسوزانه است که با صرفه جویی، ظرافت و درک جالب نوشته شده است. این بازسازی زندگیهای واقعی، رویدادهای واقعی تاریخی است، اما دستاورد اسبون این است که آن را کاملاً تخیلی میکند، یعنی درستتر از واقعیت. من ابتدا آن را مستقیماً خواندم، بدون هیچ ایدهای از حقیقت تاریخی آن، بدون اطلاع از هانس ارتل فراتر از نام، هیچ خاطرهای از زنی که در هامبورگ دیپلمات بولیوی را ترور کرد، پلیسی که دستور داد دستان چهگوارا بعد از مرگ قطع شوند. دانستن این مطلب خواندن دوم را به شیوه ای متفاوت جالب کرد، اما آن را غنی نکرد. حقیقت داستان با این کیفیت این است که به شما یادآوری میکند که چقدر از زندگی که واقعاً مهم است در ذهن و قلب جریان دارد.
قسمتی از کتاب دلبستگیها:
روزی که بابا از نانگاپاربات (با آن راشهای مسحورکننده که زیباییشان آسمانی بود) برگشت، سر شام گفت صخرهنوردی زیادی فنی شده و هدف اصلیاش دارد از یاد میرود. گفت دیگر نمیخواهد صعود کند. مامان، که معلوم بود فکر میکند بابا وعدهی سر خرمن میدهد، پوزخندی تحویلش داد، اما برای این که حرفش را قطع نکند چیزی نگفت. بابا ادامه داد «هدف اصلیش یکی شدن انسان با طبيعته.» ریشش بلندتر از همیشه و به سیاهی چشمهایش بود که کمی دودو میزد. «هدف فتح جاهاییه که رها شدهند به امون خدا.» بعد، همان اول نطقش حرفش را اصلاح کرد؛ یکی از آن نطقهای بلندش بعد از هر صعود…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.