دفاع
درباره نویسنده استیو کاوانا:
استیو کاوانا (Steve Cavanagh) نویسنده کتاب دفاع، نویسندهایست که در بلفاست، پایتخت ایرلند شمالی متولد شد و در هجده سالگی به دوبلین مهاجرت کرد و به اشتباه وارد رشتهی حقوق شد. کاوانا پس از این که راه خود را در مسیر نویسندگی آغاز کرد دست به خلق مجموعه رمانهای «ادی فلین» زد که با استقبال بسیاری از سوی خوانندگان و منتقدان رو به رو شد. این مجموعه رمانهای جنایی و معمایی از پرفروشترین رمانهای ساندی تایمز به شمار میروند و افتخارات بسیاری برای استیو کاوانا به ارمغان آوردهاند.
او در سال 2018 برنده جایزه خنجر طلایی (Gold Dagger) به خاطر رمان سوم از این مجموعه شد. رمان دیگر او به نام سیزده هم در سال 2019 برنده جایزه رمان عجیب و غریب سال تیکستون (Theakston’s Old Peculier Crime Novel of the Year) شد. استیو کاوانا که با نام استفن مرنز (Stephen Mearns) هم شناخته میشود، سابقه درخشانی در وکالت نیز دارد. او در سال 2010 توانست وکالت یک کارگر کارخانه را که مورد تبعیض نژادی شدید قرار گرفته بود به عهده بگیرد و بزرگترین حکم غرامت را در طول تاریخ ایرلند شمالی دریافت کند.
درباره کتاب دفاع:
ایان رانکین – نویسنده مطرح ژانر معمایی و جنایی: «یک تریلر دلچسب و بینظیر.»
اس جی آی هالیدی: «یک تریلر قانونی با ساختاری هوشمندانه.»
اوا دالتون نویسنده جنایی: «هوشمندانه، پیچیده، غیر قابل پیشبینی.»
ادی فلین کیست؟ همسر؟ پدر؟ یک وکیل؟ یا یک شیاد حقه باز؟ هنوز کسی نمیداند.
مجرم سابق و وکیل فعلی، ادی فلین پس از گذراندن تجربیاتی نه چندان خوشایند تصمیم گرفته است که وکالت را کنار بگذارد و دیگر پای خود را در هیچ دادگاهی نگذارد چرا که برای او مسلم شده که میان شیادی و وکالت تفاوت چشمگیری وجود ندارد. با این حال او نمیتواند بر عهد خود پایبند بماند چراکه رئیس یک باند مافیایی به نام وولچک را به اتهام قتل دستگیر کردهاند و چند روز دیگر قرار است محاکمه شود.
دار و دستهی این گروه، ادی فلین را تحت فشار میگذارند تا برای رفع اتهام وولچک در دادگاه حاضر شود. ادی چارهای جز قبول کردن این مأموریت ناعادلانه ندارد زیرا از یک سو بمبی به بدن او بسته شده و از سوی دیگر دختر کوچکش را گروگان گرفتهاند. ادی تنها 48 ساعت فرصت دارد تا برندهی دادگاه وولچک باشد و او را از اتهام قتل برهاند. اما آیا تیک تاک بمبی که بر پشت او بسته شده و فشار روانیای که به خاطر دخترش به او وارد میشود اجازه میدهد که او بتواند از این مأموریت غیر ممکن سربلند بیرون بیاید؟
پیشینه تاریک ادی به او کمک میکند تا بتواند تواناییهای خاصش را برای رهایی از این شرایط بغرنج و دشوار به کار گیرد و همه را حیرتزده کند. ادی فلین شخصیتی باهوش، جذاب، همهفنحریف و بااستعدادی دارد؛ درست مانند قهرمان یک فیلم درجهیک هالیوودی. به همین دلیل این کتاب همچون یک فیلم تریلر جنایی شما را تا انتها با خود همراه میکند و آنچنان هیجانانگیز است که سطح آدرنالین را در خون شما بالا میبرد. پس فرصت را از دست ندهید و همین حالا این کتاب را که از داغترینهای بازار نشر است تهیه کنید.
آنچه در خلق موقعیتهایی جذاب و نزدیک به واقعیت، به خصوص در صحنههای دفاع و دادگاه، تاثیر فراوانی گذاسته است، سابقه چندین سالهی وکالت استیو کاوانا، خالق این اثر میباشد.
قسمتی از کتاب دفاع:
وارنر نزدیک او رفت و جک دوباره رو به پرنده ها نشانه گیری کرد. این بار دستش کمتر میلرزید. اما نتوانست آن ها را بزند. پرنده ها هم ترسیدند و فرار کردند؛ همان طور که وارنر پیش بینی کرده بود.
وارنر گفت: «مثل دختر بچهها شلیک میکنی.»
باید حرف او به من بر میخورد. اما راست میگوید؛ در این گروه من از همه بدترم.
وارنر ادامه داد: « درضمن مسیریابیت هم افتضاحه. اگه بلد بودی راه رو پیدا کنی, همون دیروز هتل رو پیدا کرده بودیم. جک با ناراحتی نگاهش کرد و گفت: « من خیلی خوب بلدم راه را پیدا کنم به شرطی که نقشة تو اشتباه نباشه! »
وارنر گفت: « آره خب. تقصیرها رو بنداز گردن من. این طوری خیالت راحت میشه. »
قدمی عقبتر رفتم. وارنر و جک هردو در آستانة انفجارند. ای کاش جک تفنگ نداشت… اگر به وارنر شلیک کند چه؟ دوست ندارم پایان اين سفر به زندانی شدن جک ختم شود.
نوا گفت: « آقایون آروم باشین ! » بین آنها ایستاد و ادامه داد: «ا گه بخواین این جوری به دعوا ادامه بدین هیچ
وقت از اینجا بیرون نمیریم. » هردو خیره خیره به هم نگاه میکردند.
نوآ دست راستش را بالا برد. « جک بهتره تفنگ رو بدی به من. »
جک و نوا سال ها با فیق بودند. میدانم به نوآ اعتماد میکند. البته نوا هم به او اعتماد میکند. اما ببین نتیجهی اعتمادش چه شد!
جک گفت: « باشه… » تفنگ را در ردست نوا گذاشت. « بیا بگیر. »
نوآ گفت: « بریم. »
و ما به راهمان ادامه دادیم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.