سبد خرید

دست‌های کوچولو کف می‌زنند

ناشر : چشمهدسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

120,000 تومان

رمان دست‌های کوچولو کف می‌زنند یک کمدی سیاه است با بن‌مایه‌های گوتیک. قصه‌ای که نامش و محور روایتش برگرفته شده از شعر «نی‌لبک زن‌» هاملن، همان روایت مشهور از مردی که با نوای نی‌اش موش‌ها را از شهر هاملن دور می‌کند و چون مردمان شهر دست‌مزدش را نمی‌دهند به انتقام کودکان شهر را هم می‌برد و نا‌پدید می‌شود…
رمان درباره‌ی موزه‌ای‌ است که مدیرش می‌خواهد از خودکشی آدم‌ها جلوگیری کند. او عاشق زندگی دیگران است و در این موزه همراه چند شخصیت دیگر زندگی می‌کند. اما شر کنار او پرسه می‌زند و اتفاقاتی در راه هستند که واقعا نمی‌توان آن‌ها را حدس زد. کابوس، جنون، خباثت و البته عشق. رودز از دل یک قصه‌ی قرون وسطایی اثری مهیب آفریده است.

1 عدد در انبار

مقایسه



دست‌های کوچولو کف می‌زنند

درباره نویسنده دن رودز:

دن رودز (Dan Rhodes) نویسنده کتاب دست‌های کوچولو کف می‌زنند، متولد ۱۹۷۲ است و یکی از نویسندگان جوان انگلیسی که نوشته‌هایش بسیاری را شگفت‌زده کرده. او راوی فضاهایی است که از اعماق قصه‌های پریان می‌آیند در سنت اروپایی اما به شدت مدرن و غیر‌قابل پیش‌بینی شده‌اند. رمان «دست‌های کوچولو کف می‌زنند» را در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد و موجی از تحسین برانگیخت. رودز نویسنده‌ای نا‌آرام است با سوژه‌هایی متفاوت و همین باعث شده گاه حتی به فکر کنار گذاشتن داستان‌نویسی هم بیفتد که خوشبختانه چنین نشده. شغل او این روزها هنوز پست‌چی است.

درباره کتاب دست‌های کوچولو کف می‌زنند:

رُمان «دست‌های کوچولو کف می‌زنند» درباره یک موزه عجیب و غریب است در یکی از شهرهای آلمان که بر روی عموم باز است و اشیاء و آثاری که در آنجا نگهداری می‌شوند یک کارکرد تعجب‌آور دارند: جلوگیری از خودکشی آدم‌ها. متصدی موزه پیرمردی است با انگشتان باریک و پوستی خاکستری و مُرده‌وار، صاحب موزه زنی است وسواسی که همیشه دلش شور می‌زند، با شوهری که شباهت خارق‌العاده‌ای با پاواروتی دارد، دکتری که آدم‌خوار است، زوجی از کشورِ پرتغال که بسیار خوش‌چهره‌اند، یک نظافت‌چی با گذشته‌ای دردناک و دیگر شخصیت‌های اغلب سیاه و کمیکِ داستان که در فضای جادویی کتاب با هم تلاقی می‌کنند و ساختار رمان را شکل می‌دهند. دَن رودز، نویسنده کتاب، سعی کرده رمانِ نویی بنویسد، چیزی که مشابه‌اش قبلاً نبوده، به نظر من تا حد زیادی موفق بوده، هر کسی که کتاب را بخواند احتمالاً با فضاسازی و سبک نوشتاری تازه‌ای مواجه می‌شود.

رمان در اصل یک کمدی سیاه است، منتها قصه‌گوییِ داستان، وجه متمایزش است، یعنی هر بخش داستانی دارد. مثلاً شبیه به قصه‌های براداران گریم؛ همین‌طوری که داستان عُمق پیدا می‌کند در هم تنیده می‌شوند و شخصیت‌ها با هم برخورد می‌کنند. عنوانِ این کتاب از یک قصۀ‌ قدیمی گرفته شده که در مقدمه کتاب توضیحاتش را نوشته‌ام. دَن رودز از قصه برای پیشبرد داستانش استفاده می‌کند و قصه را با سبک‌ها و زیرگونه‌های زیادی ادغام می‌کند: گوتیک، وحشت، درام جنایی، رئالیسم جادویی، فانتزی…

گفتن این که واقعاً موضوعِ محوری یک چنین کتابی چیست شاید کار راحتی نباشد، این کتاب یک رمان عجیب است در ستایش عشق، و البته تلنگری به بی‌تفاوتی در جهانی که در آن هستیم. در این کتاب عشق و بی‌تفاوتی آدم‌ها به هم، محوریت دارد، با این حال فقط همین‌ها نیست و خیلی وسیع‌تر از این حرف‌هاست.

همچنین «دست‌های کوچولو کف می‌زنند» کتابی است درباره نان پختن، آدمخواری، عشق، حسادت، دانشگاه، جنایت، موزه‌داری و … درباره شخصیت‌های رمان خیلی می‌شود بحث کرد. بعید است کسی بعد از تمام کردن کتاب شخصیت پیرمرد را از یاد ببرد، او شاید منفعل‌ترین شخصیتی بوده که در ادبیات خوانده‌ایم، خیلی سیاه است، ضد زندگی است، خیلی از انسانیت به دور است، شاید برای همین هم دَن رودز اسمش را فقط پیرمرد گذاشته و خودِ راوی هیچوقت اسمش را نمی‌آورد، یا شخصیت‌های دیگر: مائورو و مادالنا، دکتر فرولیشر … همه فراموش‌نشدنی‌اند. اصولاً لذتِ خوانشِ این رمان تجربه‌ای است که بهتر است خود خواننده تجربه‌اش کند.

قسمتی از کتاب دست‌های کوچولو کف می‌زنند:

شب‌ها، راستش هر زمانی، ولی خب بیشتر اوقات در شب، وقتی خیابان باریک هرازگاهی با نور ضعیف چراغی روشن می‌شود، در محله‌ی قدیمی شهر نمی‌توان موزه و ساختمانهای دیگر را از هم تشخیص داد. رنگ موزه سفید است و سه طبقه بالا می‌رود و سپس به سمت بام کمی عقب نشینی دارد و آن جا پنجره‌های کوچکی از دل آجرهای یکدست و تروتمیز بیرون می‌زند. چیزی که آن عمارت را از همسایگانش متمایز می‌کند لوحه‌ای است برنجی که کنار در کوبانده و رویش، به چهار زبان، نام و ساعاتی که می‌شود محتویاتش را بازدید کرد حک کرده‌اند. فقط با ایستادن نزدیک به تابلو و ریز کردن چشم‌ها توی تاریکی می‌شود نوشته‌ها را خواند، ولی چون اولین روز گرم سال رو به پایان است، کسی وقت و حوصله‌ی ریز کردن چشم‌ها در تاریکی را ندارد.

چندتایی گردشگر بی‌هیچ توجهی از کنار موزه می‌گذرند. آنها به گوشه‌ای می‌پیچند و صدایشان محو می‌شود. خیابان ساکت است تا این که سروکله‌ی چند نفر دیگر پیدا می‌شود. این بار بچه‌های همین محل‌اند. بعد از کار قرار بود فقط یک نوشیدنی دور هم بنوشند، اما نتوانستند جلو خودشان را بگیرند و چند نوشیدنی بیشتر و یک شام روی دست خودشان گذاشتند. حالا پژواک صدایشان لابه‌لای ساختمان‌های بلند در هم می‌پیچد. راه آنها به سمت خانه‌ی دوستی است تا در آنجا گیلاس‌های آخرشان را بزنند.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

283

زبان

موضوع

,

شابک

9786220107822

وزن

260

جنس کاغذ

عنوان اصلی

Little Hands Clapping
2010

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دست‌های کوچولو کف می‌زنند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...