سبد خرید

در آمریکا

ناشر : برجدسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

290,000 تومان

قرن نوزدهم از نیمه گذشته‌است. گروهی لهستانی‌ وطن‌پرست و هنردوست از لهستانِ تحت‌اشغال روسیه به‌ تنگ آمده‌اند و رؤیای آرمان‌شهری را در سر می‌پرورانند. آن‌ها به سرپرستی ماریِنا زاوینژوفسکا، بزرگ‌ترین بازیگر تئاتر لهستان، به آمریکا مهاجرت می‌کنند؛ مارینا با خانواده و دوستانش به کالیفرنیا می‌رسد. اما آرمان‌شهر فرو می‌ریزد، حلقه‌ی اطرافیان پراکنده می‌شوند و مارینا تنها می‌ماند. این تنهایی آغازی است برای تغییر، برای خلق یک بازیگر دیگر و تولد یک ستاره روی صحنه‌.

تعداد:
مقایسه



در آمریکا

درباره نویسنده سوزان سانتاگ:

سوزان سانتاگ (Susan Sontag) نویسنده کتاب در آمریکا، زاده شانزدهمین روز ژانویه ۱۹۳۳ در نیویورک سیتی، با نام اصلیِ سوزان رزنبلت. پدرش در چین تاجر پوست بود، اما خیلی زود و در ۵ سالگی، پدرش را بر اثر بیماری سل از دست داد و از آن هنگام با مادرش زندگی کرد. دوران کودکی سانتاگ را می‌توان دوران تنهایی و غمزدگی دانست که در لانگ آیلندِ نیویورک سپری شد. در نوجوانی بیشتر اوقاتش را با خواندن کتاب‌های گوناگون می‌گذراند و پانزده ساله بود که دوران دبیرستان را به پایان رساند.

سانتاگ تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه برکلی آغاز کرد و پس از مدت زمانی، به دلیل بهتر بودن شرایط و برنامه‌، راهی دانشگاه شیکاگو شد. ادبیات، فلسفه و رمان‌نویسی زمینه‌هایی بود که سانتاگ تحصیلات خود را در آن‌ها به پایان رساند. در طول سال‌های دانشگاه شیکاگو، سانتاگ مرتب در کلاس‌های تابستانی هانس گرت شرکت می‌کرد؛ کلاس‌هایی که برایش بسیار پربار بود و سبب شد تا میان او و گرت آشنایی عمیقی شکل گیرد.

سانتاگ که به آموزش علاقه داشت، سال‌های پس از دانشگاه معلم زبان انگلیسی دانشگاه کنتیکت شد و از همان زمان بود که اندیشه‌ی نوشتن گریبانش را گرفت، تاجایی‌که مقاله‌نویسی، یادداشت‌نویسی و نقدنویسی بعدها از دل‌مشغولی‌های اصلی‌اش شد. تماشای رنج دیگران، بیماری به مثابه استعاره، عاشق آتشفشان، آلیس در بستر و علیه تفسیر از جمله آثار ترجمه‌شده‌ی سوزان سانتاگ به زبان فارسی است.

درباره کتاب در آمریکا:

واشینگتن پست بوک ورلد: «رمانی جذاب که از بازیگری، زندگی، تغییر و تعالی می‌گوید. سوزان سانتاگ هوشمندانه داستانی را برگزیده که چندین داستان پرشور در دل دارد.»

نیویورکر: «در آمریکا رمانی است جان‌بخش و وسیع و البته لبالبِ رخداد و رنگ و شخصیت که کشش و جذابیت و هوش را در می‌آمیزد.»

لس‌آنجلس تایمز بوک ریویو: «رخدادهای متعدد، روان‌شناسی، رنگ و بوی محلی، ریزه‌کاری‌های مجذوب‌کننده… آن‌قدر که برای چند رمان کفایت می‌کند؛ دست‌کم دو رگتایم و زندگی‌نامه‌ی چند ستاره‌ی تئاتر در رمان سانتاگ می‌گنجد.»

این رمان برنده جایزه ملی کتاب برای داستان شد. رمان بر اساس زندگی واقعی هنرپیشه لهستانی هلنا مودسکا و ماجرای رفتنش به کالیفرنیا در سال ۱۸۷۶، نوشته شده است. سانتاگ در ۶۷ سالگی آخرین رمانش، «در امریکا» را نوشت که شباهت ساختاری زیادی به عاشق آتش‌فشان دارد و به گفته‌ی خودش نشان‌دهنده‌ی گرایش او به خلق آثار چندصدایی به مدد روایت داستان گذشتگان است.

قسمتی از کتاب در آمریکا:

دیگر نباید عزا گرفت. باید در لحظه زندگی کرد! در نور آفتاب! ماریِنا نور خورشید را با تمام وجود جذب می‌کرد. انگار می‌توانست احساس کند نور تابناک صحرا پوستش را چنان می‌بندد که جای رخنه نمی‌ماند و اشک‌های ریخته و نریخته‌اش را خشک می‌کند. عقب‌نشینیِ تشویش عظیمی که سال‌های سال در گرداب آن به خود می‌پیچید و در مقابل، غلیان شورونشاطی که حالا بعد از سال‌ها دیگر نیازی نبود به خاطر بازیگری اندوخته بماند… تضادی چنان آشکار که حتی می‌شد لمسش کرد و آن را به چشم دید. کارهای شاقی که بالاخره توانسته بود آن‌ها را کنار بگذارد -رفتن روی صحنه (و زندگی در آن شوریدگی) یا به خود آمدن بعد از اجرا یا آماده شدن برای اجرا روی صحنه- در زمان خود اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسید و انگار که کل زندگی او را در بر گرفته بود.

توانسته بود خود را رها کند اما اولِ کار دودل بود که چنین تغییری لزومی دارد یا نه. اما حالا این زندگی جدید پیش رویش بود و این چشم‌انداز جدید و افقش، که حتی الان هم کامل به نظر می‌رسید. چقدر آسان بود، اما به نظر سخت می‌رسید! هنریک! گوشَت با من است؟ خیلی راحت می‌شود زندگی را تغییر داد، به همان راحتی که دستکشت را درمی‌آوری!

هیچکس از زیر کار درنمی‌رفت، اتفاقاً همه مشتاق بودند کار مفیدی انجام دهند. واندا به یولین گفت به نظرش می‌رسد خانه رنگ نو بخورد، بهتر می‌شود. چند هکتار زمین از انگورچینی جا مانده بود و بعد از پاکسازی تاکستان نوبت کوددهی می‌شد؛ وقفه در زنجیره‌ی محکم و ثابت کارها در طول سال کشاورزی فقط نسبی بود، نه وقفه به معنای کلمه.

الکساندر برای تاکستان مترسکی ساخت با سروشکل سربازهای روسی و باگدان و یاکوب چند روز بعد شروع کردند به چیدن باقی‌مانده‌های انگورها؛ اما آن‌ها تازه رسیده بودند و کم‌کم در خانه و زندگی جدید جا می‌افتادند. هوا هم که معرکه بود و انگار دعوتی بود به اینکه همت کنند و کار روزانه را با تلاش برای بهسازی نفس و توجه به خود درآمیزند. یولین در این میان، عادت کرده بود هرجا گوش شنوایی پیدا کرد از فرایند شیمیایی نوشیدنی‌سازی بگوید. دانوتا به باربارا کمک می‌کرد از روی کتاب آموزشی، زبان تمرین کند.

الکساندر مجموعه‌ای از انواع سنگ‌های صخره‌ای را جمع‌آوری می‌کرد. یاکوب سه‌پایه‌ی نقاشی‌اش را پیشِ دست آورده بود و ریشارد هر روز صبح مدتی را به نوشتن اختصاص می‌داد و بعد برای مشتاقان کلاس سوارکاری با مادیان کُرَند برگزار می‌کرد. گاهی همه روی ننوهایی که سیپرین بین درختان آویخته بود دراز می‌کشیدند و مان و سفرنامه می‌خواندند. غروب که نزدیک می‌شد سر بلند می‌کردند به طرف آسمان سرخ‌فام و می‌نشستند به تماشای آسمان و ابرها و پهنه‌ی باعظمت قاب‌شده در میان کوه‌ها تا کوه‌ها یکی‌یکی در تاریکی گم شوند.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

486

زبان

موضوع

,

شابک

9786227280494

وزن

440

جنس کاغذ

عنوان اصلی

In America
1999

جوایز

برنده جایزه‌ی کتاب ملی آمریکا 2000

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “در آمریکا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...