درآمدی بر انسانشناسی درد و رنج در میان نابودی و نوزایی
درباره نویسنده داوید لو بروتون:
داوید لو بروتون (David Le Breton) نویسنده کتاب درآمدی بر انسانشناسی درد و رنج در میان نابودی و نوزایی، (متولد 26 اکتبر 1953) استاد دانشگاه استراسبورگ، عضو انستیتوی universitaire de France و محقق آزمایشگاه Dynamiques Européennes (UMR7367) است. انسان شناس و جامعه شناس فرانسوی، وی سخنرانیهای ویژهای را انجام میدهد و بدن انسان را که به ویژه با تجزیه و تحلیل رفتارهای مورد خطر مورد مطالعه قرار گرفته است، به بازی میکشاند.
درباره کتاب درآمدی بر انسانشناسی درد و رنج در میان نابودی و نوزایی:
درد یکی از شرایط موجودیت انسانی است. هیچکس نیست که بتواند برای همیشه از آن بگریزد. همه دیر یا زود به آن دچار میشوند. زندگی بدون درد غیرقابلتصور است. درد همواره در یک رنج مستتر است و بلافاصله تبدیل به رنجبردن میشود. رنج پژواکی درونی از درد و به نوعی مقیاسی ذهنی از آن است. رنج رفتارهای فرد را در دست خود میگیرد، یعنی سبب میشود او تسلیم شود یا در برابر فرایند دردآور مقاومت کند و بدینترتیب منافع فیزیکی یا اخلاقی او را وادار میکند در این آزمون وارد شود.
رابطه درد و رنج در مرکز مباحث این کتاب قرار دارد. اگر در فصلهای نخستین، بحث بر سر دردی است که سبب رنجکشیدن بیمار یا پیامدهای تصادف یا شکنجه میشود، در فصلهای دیگر دردهایی بررسی میشود که بیشتر به لذت نزدیکاند یا به نوعی تحققیافتن خواستههای فرد. در چارچوب بیماری، تصادف یا یک درد مهارناپذیر، تجربه به نوعی مانند ازدستدادن یک عضو است.
فرد تغییر میکند اما بیش از هر چیز کاهش مییابد. او دیگر همان فرد سابق نیست و رنج شدیدی دارد. (فصل یک) با وجود این، حتی در شرایطی که رنج فراتر از درد میرود، مسئله معنا به نوسانهایی دامن میزند که ناشی از تعلقهای اجتماعی، فرهنگی و ویژگیهای شخصیاند. (فصل دوم) درد بهشدت هستی را به لرزه درمیآورد، اما گاه مطالعه برخی از سرگذشتهای شخصی به ما نشان میدهد که یک درد میتواند از فرد در مقابل رنجهایی بهمراتب هولناکتر محافظت کند. بدینترتیب بدون آنکه بیمار آگاهی داشته باشد، درد به زندگی او معنا میدهد و به شکلی متناقض ضروری است تا هستی از دست نرود. (فصل سوم)
اعمال خشونت مطلق بر دیگری، آنهم دیگریای که در دفاع از خویش ناتوان است و تماما به خواستههای جلاد خود وابسته است، فنونی از تخریب شخص از طریق فروپاشیدن دقیق احساس هویت بهوسیله آمیزهای از خشونتهای فیزیکی و اخلاقی در پی آن است که قربانی این رنج را با فشاری روشمند تا جایی پیش برد که تنها مرز آن مرگ است و آگاهی نسبت به آنکه انسانهای دیگری هستند که چنین با یک انسان رفتار میکنند، به تصور این امر غیرقابلتصور و درهمشکسته اعتماد فرد نسبت به جهان بیشازپیش میافزاید. (فصل چهارم)
به زعم نویسنده در فصل پنجم نوعی شهوانیشدن درد حتی کمک میکند از شدتش بکاهیم. آویزانکردن بدن عمیقا دوگانگی میان درد و لذت را از میان میبرد. آمیختگی احساسها از شدت درد میکاهد و احساس تحققدادن به یک خواسته همزمان با درد بهنوعی لذت میانجامد که بهسختی میتوان آن را با کلمات متعارف توصیف کرد.
فصل ششم درباره تجربه زایمان و درد حاصل از آن است. فصل هفتم درباره کنشهای سادومازوخیستی و مطالعه زندگی برخی از طرفداران پیشین آن است. اگر درد هنوز میتواند در پهنه پدیدههای تحملپذیر باقی بماند، رنج همواره از جنس امری تحمیلشده باقی مانده است و خود را بدون آنکه درمانی برایش وجود داشته باشد، بر فرد تحمیل میکند و به ازمیانرفتن هرگونه کنترلی بر خویشتن میانجامد.
قسمتی از کتاب درآمدی بر انسانشناسی درد و رنج در میان نابودی و نوزایی:
سنت مسیحی با تغییر شکل رنج، آن را به سرچشمهای برای به پختگی رسیدن مؤمنان تبدیل میکند که به نوبه خود این آزمون یا مجازات الهی را برای آنانی میپذیرند که قوانین مقدس را زیر پا گذاشتند: این حد بالایی از آموزش برای هشدار دادن در جهت فروتنی یا اصل عدالتی است که در جهان حاکم است. در اصل ما با نوعی تغییر شکل معنایی روبروییم که این آزمون را از طریق واژگون کردن بعد مخرب آن به نوعی تزکیه یا آموزش بدل میکند. کسی که رنج میبرد، به خوشبختی میرسد زیرا باب حوزههای سلطهی خدایی به رویش گشوده است. دگرگونی دردناکی که روی زمین تحمیل می شود، خود راهگشای دستیابی به پهنهای شگفت آور بر آسمان هاست.
بدین ترتیب نسلهای متعددی از مسیحیان، از درد مفهومی به مثابه ابزار تزکیه برای خود ساختهاند. سنت مسیحی، درد را به مثابه پدیدهای که به فرد ضربه میزند، توضیح نمیدهد، هر چند خصلت تصادفی یا حادثی آن را میپذیرد، اما برعکس به آن دلیلی وجودی میدهد و به این ترتیب تلاش میکند بیماران را به آرامش برساند یا جایی که چارهای دیگر نیست، دست کم به بیماران دلداری دهد.
در نهایت رنج کشیدن برای خداوند شیوهای کارا برای کاهش دادن رنج است. استناد دینی به نوعی قربانی بدل میشود، در حالی که اگر چنین نبود به مثابه یک تراژدی تجربه میشد؛ حادثه ای که هیچ معنایی در بر نداشت و صرف ویرانگر بود. پل دو ترس به کولیسین ها چنین میگوید: «در این لحظه لذت من از رنجهایی ریشه میگیرد که برای شما متحمل میشوم و با بدنم مصایبی را کامل میکنم که حضرت مسیح با بدنش برای کلیسا متحمل شد.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.