دختر قبلی
آنتونی کاپلا نویسندهی انگلیسی متولد 1962 است که آثارش را با نام جی پی دلانی منتشر میکند. او در اوگاندا به دنیا آمده و تحصیلات دانشگاهی خود را در آکسفورد به انجام رسانده است. آنتونی کاپلا متخصص نوشتن داستانهای دلهرهآور است. داستانهایی که عناصر روانشناختی در آن نقش مهمی دارند. او روح و جان شخصیتهای داستانش را موشکافی میکند و انگیزههایشان را بیرون میکشد. کاپلا نوشتن را از سال 1997 آغاز کرد و اولین داستانش به نام «درخت سم» را همین سال منتشر کرد و پس از آن نیز در طی سالهای گذشته کتابهای مختلفی را منتشر کرده است. کتابهای «به من دروغ بگو»، «گودال مرگ»، «مشاور ازدواج»، «شیمی برای آماتورها»، «طعمهای مختلف قهوه» و «همسر عالی» دیگر کتابهای این نویسندهاند. کتاب «دختر قبلی» از این نویسنده توانسته است به یکی از پرفروشترین کتابهای جهان تبدیل شود، مخاطبان در ایران نیز استقبال زیادی از این کتاب کردند.
نیویورک پست: خانه ای که گذشته ای تاریک دارد و طراحی که بسیار اسرارآمیز است.
بوکسلر: رماني سرشار از تعلیق که با هوشمندی فراوان نوشته شده است
لیزا گاردنر: یکی از جذاب ترین کتاب هایی که در این چند سال خوانده ام. کتابی سرشار از تعلیق که به هیچ عنوان نباید آن را از دست داد
جوزف فایندر: دختر قبلی کتابی سرشار از تعلیق است که خواننده را وا می دارد از اولین صفحه کتاب تا آخرین صفحه کتاب، سعي در حدس زدن ماجرا داشته باشد. به هیچ عنوان آن را از دست ندهید.
لی چایلد: کتابی تکان دهنده، نمونه ی کامل ماجرایی روانشناختي و سرشار از تعلیق.
قسمتی از کتاب دختر قبلی:
کارمند آژانس مسکن با آب و تاب تعریف می کرد: «خونه نقلی خوبیه. جایی آروم. اونجا پشت بام اختصاصی هم دارید. میتونید به عنوان تراس آفتابگیر ازش استفاده کنید.»
سایمون به من نگاه نمیکرد، حرفهای او را تأیید میکرد: «آره، خوبه، اما من اصلا از خانه خوشم نیامد. یک پشت بام صد و هشتاد سانتی متری زیر پنجره قرار داشت. سایمون فهمیده بود که من از آنجا خوشم نیامده بود، اما نمیخواست به کارمند آژانس حرفی بزند. دست کم گمان میکرد اکنون زود و این کار بیادبی است. شاید هم امیدوار بود با حرفهای آن مرد نظرم عوض بشود. کارمند آژانس، پسری زبر و زرنگ بود و با اشتیاق حرف میزد. مجلهای را که سایمون در آن کار میکرد میخواند، چون پیش از آنکه از پلهها بالا برویم، درباره فوتبال باهم حرف زدند.
کارمند مسکن گفت: «خب، اینم اتاق خوابش که متراژ خوبی هم داره…. وسط حرفش پریدم: «خوب نیست، به درد ما نمیخوره.»
کارمند ابرویی بالا انداخت و گفت: «توی این بازار خراب، خیلی حق انتخاب ندارید دیر بجنبید، همین هم امشب می پره. پنج نفر از صبح این خونه رو دیدن و ما هم پیشنهاد اجارهشو از روی سایت برداشتیم.»
بیاعتنا گفتم: «خونه امنی نیست. بریم؟ »
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.