سبد خرید

دختری که گذشته‌ای نداشت

ناشر : البرزدسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

290,000 تومان

هر کسی رازی دارد اما برخی رازها، مرگبار هستند. لیا میلز مانند یک فراری زندگی می کند و مجبور است به خاطر روزی وحشتناک در گذشته اش، همیشه در گریز باشد. زندگی لیا، با انزوا و بدون هیچ دوستی سپری می شود تا این که او با جولیان ملاقات می کند. لیا برای اولین بار به این باور می رسد که او هم می تواند یک زندگی عادی داشته باشد. لیا در چهاردمین سالگرد آن روز وحشتناک در گذشته اش، کارتی را دریافت می کند. انگار کسی از حقیقت اتفاقات رقم خورده در آن روز باخبر است؛ کسی که از پای نخواهد نشست تا این که زندگی جدیدی را که لیا برای خود ساخته، کاملا نابود کند. اما لیا واقعا چه رازی در سینه دارد؟ آیا همه ی این اتفاقات بد، حق اوست؟

1 عدد در انبار

مقایسه



دختری که گذشته‌ای نداشت

درباره نویسنده کاترین کرافت:

کاترین کرافت (Kathryn Croft) نویسنده کتاب دختری که گذشته‌ای نداشت، داستان‌نویس خوش‌استعداد و توانمندی است که در رشته هنر رسانه‌ای، کارشناسی ارشد خود را دریافت کرده است. کاترین کرافت یکی از فعال‌ترین نویسنده‌ها در حوزه ادبیات معمایی آمریکایی است. وی پیش از اینکه به طور کامل و تمام‌وقت به کار نویسندگی مشغول باشد، مدتی به تدریس ادبیات انگلیسی در مدارس مشغول بود اما همواره علاقه‌اش به نوشتن را پیگیری می‌کرد. شهرت کاترین بیشتر به دلیل نوشتن رمان حاضر است. او در این سال‌ها رمان‌های دیگری نیز از جمله «پشت درهای بسته»، «هشدار» و «وقتی تو خواب بودی» تألیف کرده و توانسته به نویسنده‌ای صاحب‌سبک‌ و پرطرفدار تبدیل شود.

درباره کتاب ‌دختری که گذشته‌ای نداشت:

لیا میلز دختری است که از گذشته می‌گریزد و درعین‌حال در آن زندگی می‌کند. روزی درگذشته اتفاقی در زندگی او رخ‌داده که تا امروز همه‌چیز را تحت تاثیر قرارداده است. راز لیا هرچه که هست او را از زندگی اجتماعی دور نگه‌داشته و باعث شده است نتواند دوستانی برای خود داشته باشد و مانند آدم‌های عادی معاشرت و تفریح کند. این ماجرا ادامه دارد تا زمانی که او با جولیان آشنا می‌شود. ورود جولیان اثرات عمیقی در زندگی او می‌گذارد و لیا جرئت می‌کند که حق دارد یک زندگی عادی و معمولی داشته باشد؛ اما همه‌چیز به همین‌جا ختم نمی‌شود. زندگی نقشه‌ی دیگری برای او کشیده است. در چهارمین سالگرد آن اتفاق لیا از آدمی ناشناس کارتی دریافت می‌کند. کارتی که نشان می‌دهد کسی آن بیرون حقیقت را می‌داند، کسی که می‌خواهد زندگی لیا را نابود کند و تا به هدفش نرسد دست بر نخواهد داشت. همه رازی با خود دارند، اما راز لیا کشنده است…

قسمتی از کتاب ‌دختری که گذشته‌ای نداشت:

نگران فردا بودم و از این حس گریزى نبود. یادم نرفته که فردا چه روزى است. شاید دلیل این همه نگرانى همین باشد! البته اگر دلیلى هم نداشته باشد، یاد گرفته‌ام که با آن کنار بیایم. هرسال تلاش مى‌کردم که به این موضوع اصلاً فکر نکنم، تا اینکه آن تاریخ از راه مى‌رسید و همچون آوارى بر سرم خراب مى‌شد. در بستن این در، حرفه‌اى شده بودم. گرت لین همچون همیشه شلوغ است.

به آن یکى پیاده‌رو رفتم، که منظره لندن روبه‌رویش بود. هرگاه به سمت خانه مى‌رفتم همین حس را داشتم؛ چیزى جز عروسک خیمه‌شب‌بازى در این صحنه و منظره نیستم. آدم‌ها از کنارم رد مى‌شوند. حس عجیبى دارم. شاید این حسم به این دلیل است که امروز دیرتر از ساعت معمول از محل کارم بیرون زده‌ام. از تغییر روال عادى زندگى‌ام خیلى خوشم نمى‌آید. به نظم و انضباط نیاز داشتم، در غیر این صورت، همه‌چیز به هم مى‌ریخت.

امروز دیرتر بیرون آمدم، چون مى‌خواستم به ماریا در کارهایش کمک کنم. کتاب‌هاى زیادى رسیده بود، که باید مرتب مى‌شد. با وجودى که ساعت کارى من تمام شده بود و باید سه ساعت زودتر محل کارم را ترک مى‌کردم؛ اما دلم نیامد که او را دست‌تنها رها کنم؛ تازه، مگر در خانه چه خبر بود؟ یادم افتاد که ماریا، درحالى‌که بسته‌ها را باز مى‌کردیم و کتاب‌ها را سر جایش مى‌چیدیم، با چه جزئیاتى ماجراى پسرى را، که تازه با او آشنا شده بود، تعریف مى‌کرد. خنده‌ام گرفت.

ماریا چند ماهى است که کارش را در کتابخانه آغاز کرده است؛ اما همین مدت کوتاه کافى بود که بیشتر جزئیات زندگى‌اش را بدانم. درست نقطه مقابل شخصیت من؛ پرحرف و برونگرا. برخلاف من که بسیار محافظه‌کارم و زندگى‌اى کاملاً پنهانى و خصوصى دارم. مى‌دانم مجرد است و اغلب با پسرهاى جوان دیدار مى‌کند و دوست دارد که دیگران داستان زندگى‌اش را بشنوند. نام فردى که به تازگى با او آشنا شده، دَن است. همه مدت درباره او حرف مى‌زد، از جزیى‌ترین حرف‌هایى که بین‌شان ردوبدل شده بود مى‌گفت.

من هم ساعاتى، درگیر داستانش مى‌شدم تا لحظاتى خودم را فراموش کنم. بیشترِ ساعاتى که باهم بودیم، به همین روش مى‌گذشت؛ او حرف مى‌زد و من گوش مى‌کردم. هرازگاهى هم لحظه‌اى سکوت مى‌کرد و نگاه خاصى به من مى‌انداخت؛ از آن نگاه‌هایى که مى‌فهمیدم بسیار مشتاق است سر از زندگى من دربیاورد.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

5

سال چاپ

1402

تعداد صفحات

372

زبان

موضوع

,

شابک

9789644429460

وزن

370

جنس کاغذ

عنوان اصلی

The Girl with No Past
2015

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دختری که گذشته‌ای نداشت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...