سبد خرید

خون خواب را ریخته‌اند (شش داستان جنایی)

ناشر : موندسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

93,000 تومان

خون خواب را ریخته‌اند مجموعۀ شش داستان کوتاه است که داستان هرکدام پیرامون یک قتل روایت می‌شود. پسربچۀ محصلی که به رانندۀ خانوادگی‌شان کمک می‌کند تا معلم پسرش را به قتل برساند؛ برادرزادۀ مردی ثروتمند که در شب مهمانی کریسمس منزل عمویش، با صحنه‌سازی او را به قتل می‌رساند، معلمی که برای به دست آوردن همسر همکارش، با زن نقشه‌ای پیاده کرده و مرد (همکار معلم) را می‌کشند؛ برادر و خواهری که به‌خاطر ارث و میراث در مقابل نقشۀ قتل عمویشان با پدر همکاری می‌کنند و… نقطۀ مشترک همۀ قتل‌ها این است که نقشۀ قتل توسط چند مغز متفکر و با هم‌دستی چند نفر به‌صورت زیرکانه‌ای برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود. جیمز اسم این کتاب را از روی جملۀ معروف مکبث وام گرفته است. منتقد گاردین جیمز را با آگاتا کریستی مقایسه کرده و دربارۀ کتاب می‌گوید: «برخلاف داستان­های کریستی که در پایان شما مطمئن هستید قاتل به سزای عملش می­رسد و دستگیر می­شود، در داستان­های این کتاب جیمز جنایت­های کاملی خلق کرده که در انتها قاتل دستگیر نمی­شود، ولی درعین­‌حال خواننده نیز از این جریان احساس نارضایتی نمی­کند!»

تعداد:
مقایسه



خون خواب را ریخته‌اند (شش داستان جنایی)

درباره نویسنده پی دی جیمز:

پی. دی. جیمز (P.D. James) نویسنده کتاب خون خواب را ریخته‌اند، با نام کامل فیلیس دوروتی جیمز، زاده‌ی 3 آگوست 1920 و درگذشته ی 27 نوامبر 2014، نویسنده‌ی انگلیسی بود. جیمز در آکسفورد به دنیا آمد و به خاطر شرایط مالی بد خانواده و مخالفت پدر مجبور شد در شانزده سالگی مدرسه را رها کند و به کار مشغول شود. او در سال 1941 ازدواج کرد و صاحب دو بچه شد. جیمز از سال 1949 تا 1968 برای بیمارستانی در لندن کار کرد و نویسندگی را در اواسط دهه‌ی 1950 آغاز نمود. او اولین رمان خود را در سال 1962 به انتشار رساند.

درباره کتاب خون خواب را ریخته‌اند:

«خون خواب را ریخته‌اند» کتابی است شامل شش داستان جنایی. صفحات این کتاب پر است از شرکای جرم مضطرب و نگران، شاهدان معذب قتل‌های قدیمی، قاتلی با خواب‌های آشفته و جنایتی که خاطرات سرکوب‌شده‌ی آن دوباره از اعماق ذهن سر برمی‌آورد.

پی. دیو جیمز در جایگاه نویسنده‌ی داستان‌های جنایی، کار بزرگی کرد. او به رمان جنایی_معمایی، که دوره‌ی اوجش در عصر طلایی دهه‌ی بیست و سی بود، عمق احساسی و پیچیدگی اخلاقی و روانی داد و عصر طلایی دیگری به آن بخشید. پی. دی. جیمز در داستان‌های کوتاهش، هم به احترام و هم به کنایه، با خصوصیاتی که این ژانر را به‌طرز اعتیادآوری محبوب کرده است بازی می‌کند.

راوی طولانی‌ترین داستان کتاب «قتل بابانوئل» نویسنده‌ی درجه دو داستان‌های کارآگاهی است که به نظر آن‌هایی که قتل‌های قشنگ و تر و تمیز را می‌پسندند کارش را به شیوه‌هایی قدیمی و خوب و استادانه انجام می‌دهد. او با مرور خاطره‌ای که در شانزده سالگی از قتل داشته، به شب کریسمس سال ۱۹۳۹ برمی‌گردد؛ به عمارتی در کاتس‌وولد که مالکش اربابی است بدقلق و جمع مهمانانی که هیچ سنخیتی با هم ندارند: یک زوج نجیب‌زاده‌ی مسن، زنی لوند، منشی‌ای بسیار جدی و وظیفه‌شناس و خلبانی که قرار است به‌زودی به نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا بپیوندد. هنوز پذیرایی با شیرینی‌های میوه‌ای و نوشیدنی کامل نشده که تهدید به شکلی مهلک رخ می‌نماید.

لحن غالب داستان‌ها به شکلی کنایه‌آمیز سرزنده و شاد است. تولد آقای میلکرافت داستان بسیار بامزه‌ای است درباره‌ی حرص و طمع و خودستایی و مجازاتی که این خصوصیات در پی دارند. داستان با جملات توصیفی بسیار معمولی آغاز می‌شود: میلدرد میلکرافت که روی صندلی جلو جگوار، کنار راننده نشسته بود، روزنامه‌ی تایمز را باز کرد و جلو صورتش گرفت تا صفحات اجتماعی را بخواند.»

تیزبینی و هوشیاری همان‌قدر در سرتاسر این داستان‌ها حضور دارد که جسدها؛ همین‌طور طناب‌دار جلاد، بطری آب سم، چاقوی مخصوص بریدن کف‌پوش مشمعی، هفت‌تیر، سیخ شومینه، قرص‌های خواب و آن اسباب‌بازی مد روز دهه‌ی سی: یویو. وقتی کتاب را می‌خوانید و می‌بینید که چطور از این وسایل استفاده شده، در لذت نویسنده سهیم می‌شوید؛ نویسنده‌ای که با هیجان و زیرکی، میان اجزای تشکیل‌دهنده‌ی کارش، غرق در لذتی وصف‌ناپذیر می‌شود.

قسمتی از کتاب خون خواب را ریخته‌اند:

درباره‌ی آن روز داغ تابستانی اوت ۱۹۵۶ چیزی یادش نمی‌آمد؛ همان روزی که او را بردند تا در خانه‌ی کوچک شماره‌ی ۴۹ آلماتراس در شرق لندن، با عمو گوردون و زن عمویش، گلادیس زندگی کند. می‌دانست سه روز بعد از تولد ده‌سالگی‌اش پدر و مادربزرگش، با فاصله‌ی یک هفته از هم، بر اثر آنفولانزا مرده بودند و قرار شده بود تنها بستگانش که در قید حیات بودند از او نگهداری کنند. اما این‌ها صرفاً اطلاعات ناچیزی بود که یک نفر، یک روزی، به او داده بود. او هیچ‌چیز از زندگی گذشته‌اش به‌خاطر نداشت. آن ده سال اول زندگی‌اش مثل حفره‌ای خالی بود؛ رؤیایی موهوم که محو شده بود، اما زخمی از ترس و اضطراب کودکانه بر روحش به جا گذاشته بود؛ ترس و اضطرابی که نمی‌شد توضیحش داد.

برای او خاطرات و کودکی هر دو از لحظه‌ای آغاز می‌شدند که در تختخوابی کوچک و ناآشنا بیدار شد و بِلَکی را دید؛ بچه‌گربه‌ای که روی حوله‌ای پایین تخت، خودش را گرد کرده و خوابیده بود. با پاهای برهنه به سمت پنجره رفته و پرده را کنار کشیده بود. آن روبه‌رو، قبرستان زیرپایش بود؛ مرموز و درخشان در نور سپیده‌دم. دورش را حصاری آهنی کشیده بودند و تنها با پیاده‌رویی باریک از قسمت پشتی آلماتراس جدا می‌شد. روز گرم دیگری شروع شده بود و آن سوی ردیف سنگ قبرها، مه رقیقی می‌دید که گهگاه ستون‌های هرمی‌شکل و نوک بال فرشته‌های مرمرین از میانش بیرون می‌زد.

بدن فرشته‌ها در مه پنهان بود و انگار سرهایشان روی پرتوهای محو و لرزان نور شناور بود. همان‌طور که بی‌حرکت ایستاده بود و با حالتی خلسه‌وار تماشا می‌کرد، مه پراکنده شد و سرتاسر قبرستان پیش چشم‌هایش نمایان شد؛ معجزه‌ای از سنگ و مرمر، چمن‌های براق و درختان سرسبز تابستان، قبرهای غرق در گُل و مسیرهای متقاطع میانی‌ای که تا چشم کار می‌کرد ادامه داشتند. در دوردست، فقط مناره‌ی مخروطی‌شکل کلیسای کوچک ویکتوریایی را می‌دید که مثل برج قلعه‌ای جادویی در قصه‌های پریان می‌درخشید؛ قصه‌هایی که مدت‌ها بود از یاد رفته بودند.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

139

زبان

موضوع

,

شابک

9786227585889

وزن

140

جنس کاغذ

عنوان اصلی

Sleep No More: Six Murderous Tales

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خون خواب را ریخته‌اند (شش داستان جنایی)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...