سبد خرید

خشم و هیاهو

ناشر : نیلوفردسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

285,000 تومان

کتاب خشم و هیاهو حکایت زوال خانواده‌ی کامپسون هاست. در این رمان چهار روز از زندگیِ خانواده‌یِ «کامپسون‌ها» از زبان چهار شخصیت متفاوت در چهار فصل روایت می‌شود.

خصوصیت تکنیکی برجستهٔ خشم و هیاهو استفاده از چهار نگاه مختلف در روایت فروپاشی خانوادهٔ کامپسون است. از ذهن ناتوان بنجی به ذهن وسواسی کونتین و سپس حرکت به ذهن متفاوت یا بی‌اندازه وسواسی جیسون و در آخر نیز به سوی دنیای عینی دیلسی. به این ترتیب حرکت خواننده را در این رمان، حرکتی از ساده‌لوحی و معصومیت به سوی روشنگری فزاینده می‌یابیم.

تعداد:
مقایسه



خشم و هیاهو

درباره نویسنده ویلیام فاکنر:

ویلیام فاکنر نویسنده کتاب خشم و هیاهو، با نام کامل ویلیام کاتبرت فاکنر (William Cuthbert Faulkner) ‏ (۱۸۹۷ – ۱۹۶۲) رمان‌نویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بود. فاکنر در سبک‌های گوناگون شامل رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، شعر و مقاله صاحب اثر است. شهرت او عمدتاً به خاطر رمان‌ها و داستان‌های کوتاهش است که بسیاری از آن‌ها در شهر خیالی یوکناپاتافا اتفاق می‌افتد که فاکنر آن را بر اساس ناحیهٔ لافایت، که بیشتر زندگی خود را در آنجا سپری کرده بود، و ناحیه هالی اسپرینگز/مارشال آفریده ‌است.

فاکنر یکی از مهم‌ترین نویسندگان ادبیات آمریکا و مشخصاً ادبیات جنوب آمریکاست. با اینکه اولین آثار فاکنر از سال ۱۹۱۹، و بیشترشان در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ منتشر شده بود، وی تا هنگام دریافت جایزهٔ نوبل در سال ۱۹۴۹ نسبتاً ناشناخته مانده بود. حکایت و رمان آخر او چپاولگران برندهٔ جایزه پولیتزر داستان شدند. در سال ۱۹۹۸، مؤسسه کتابخانه نوین رمان خشم و هیاهوی او را ششمین کتاب در فهرست صد رمان برتر انگلیسی قرن بیستم قرار داد، رمان گوربه‌گور و روشنایی در ماه اوت هم در این فهرست قرار دارند. رمان آبشالوم، آبشالوم! او هم اغلب در فهرست‌های مشابه گنجانده می‌شود.

درباره کتاب خشم و هیاهو:

نوشتن درباره‌ی پیرنگ داستان خشم و هیاهو کار چندان راحتی نیست. در نگاه اول خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر داستان سه برادر از خانواده‌ی کامپسون و خواهرشان کدی است. اما این فقط لایه‌ای سطحی از داستان را نشان می‌دهد. داستان در چهار فصل نوشته شده، با چهار راوی و فارغ از هرگونه پیوند زمانی میان فصل‌ها. برای همین هنگام خواندن خشم و هیاهو باید حواسمان را کامل جمع کنیم.

سه فصل اول از رمان درباره‌ی افکار پیچیده، صدا و خاطرات سه برادر کامپسون است که در سه روز مختلف نوشته شده است. برادر اول، بنجی که سی و سه ساله و عقب مانده ذهنی است و در آپریل ۱۹۲۸ صحبت می‌کند. برادر دوم کوئنتین، دانشجوی دانشگاه هاروارد است و در ژوئن ۱۹۱۰ صحبت می‌کند. جیسون، کارگر تلخ‌مزاج فروشگاه عرضه لوازم کشاورزی است و در آپریل ۱۹۲۸  روایتش را می‌گوید. ویلیام فاکنر در فصل چهارم از زبان راوی داستانش را ادامه می‌دهد. اما بیشتر بر شخصیت دیلسی تمرکز می‌کند. دیلسی خدمتکار سیاه پوست خانواده کامپسون است که نقش مهمی در بزرگ کردن بچه‌ها داشته است. ویلیام فاکنر با استفاده از اشاره‌هایی کوتاه به خاطره پسران خانواده کامپسون از خواهرشان کدی سقوط یک خانواده را نشان می‌دهد و از این موضوع برای نشان دادن اوضاع وخیم طبقه اشراف جنوب آمریکا در زمان جنگ داخلی استفاده می‌کند.

قسمتی از کتاب خشم و هیاهو:

چراغ‌های توی ماشین روشن بودند. بنابراین وقتی بین درختان حرکت می‌کردیم چیزی به جز صورت خودم و یک خانم که در سمت راست ماشین نشسته بود. و کلاهی با یک پرشکسته روی سرش گذاشته بود نمی‌دیدم. اما وقتی از درختان خارج می‌شدیم می‌توانستم دوباره تاریک و روشن را ببینم.

آن حالت روشنایی که انگار زمانی حقیقتا مدتی توقف کرده بود و خورشید درست زیر افق آویخته شده بود. و بعد از جلوی اتاقکی رد شدیم که پیرمرد چیزی را از کیسه در آورده بود و می‌خورد. و جاده زیر تاریک و روشن ادامه می‌یافت. و به درون تاریک و روشن می‌رفت و احساس سرعت و آرامش آب در طرفی دیگر.

بعد ماشین به راه افتاد. در میان در باز، کوران هوا بیشتر و بیشتر می‌شد. تا آنکه مرتب همراه با بوی تابستان و تاریکی از میان ماشین عبور می‌کرد. فقط بوی یاس دیواری نبود. به نظرم بوی یاس دیواری از غم‌انگیزترین بوها بود و من خیلی بوها را به یاد دارم، یاس پیچی یکی از آن‌ها بود.

در روز‌های بارانی که حال مادر چندان بد نبود که نتواند جلوی پنجره بیاید، ما زیر آن بازی می‌کردیم. وقتی مادر در تخت می‌ماند دیلسی لباس‌های کهنه تن ما می‌کرد و اجازه می‌داد تا زیر باران برویم چون میگفت که باران با بچه‌ها کاری ندارد. ولی اگر حال مادر خوب بود ما همیشه بازی را از روی ایوان شروع می‌کردیم تا اینکه او می‌گفت که زیاد سر و صدا می‌کنیم، آن وقت بیرون می‌رفتیم و زیر داربست چوبی یاس پیچی بازی می‌کردیم.

اینجا همانجایی بود که من امروز صبح برای آخرین بار رودخانه را دیدم. اطراف اینجا من آب را آن طرف تاریک و روشن احساس می‌کردم. بویش را می‌شنفتم. وقتی در بهار شکوفه‌ها باز می‌شدند و باران می‌آمد، بو در همه‌جا پخش می‌شد. زمان‌های دیگر آدم زیاد متوجه آن نمی‌شد ولی هر وقت باران می‌آمد بو در زمان تاریک و روشن وارد خانه می‌شد.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

14

سال چاپ

1399

تعداد صفحات

430

زبان

موضوع

,

شابک

9789644480621

وزن

476

جنس کاغذ

,

عنوان اصلی

The Sound and the Fury
1929

جوایز

برنده نوبل ادبیات 1949

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خشم و هیاهو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...