خشم و بخشش
درباره نویسنده مارتا نوسبوم:
مارتا نوسبوم (Martha Nussbaum) نویسنده کتاب فسادستیزی، (زادهٔ ۶ مه ۱۹۴۷) فیلسوف آمریکایی، مدرس و دارای مقام پروفسوری در دانشگاه شیکاگو است. او در زمینه حقوق زنان، فلسفه یونان باستان، حقوق حیوانات و فلسفه روم باستان، فعال است.
نوسبوم یکی از طراحان و مدافعان رویکرد قابلیت است. او معتقد است همه افراد برای اینکه زندگی پربار و انسانی داشته باشند باید از یک مجموعه مشخص از قابلیتهای پایه ای برخوردار باشند. قابلیتهایی که وی آنها را برای تمام انسانها لازم میدانند عبارتند از: زندگی، سلامت جسمانی، احساسی، عاطفی، فکری، خرد کاربردی، محبت و کنترل بر محیط پیرامون. نوسوبم معتقد است که این قابلیتها باید در اساسنامههایی که ضمانت اجرایی دارند منعکس شوند تا بتوانند شالودهٔ اجتماعی و سیاسی برای یک زندگی کارآمد را شکل دهند. تأکید نوسبوم در این رویکرد بر قابلیتهای افراد است و نه قابلیتهای جوامع. از این رو یکی از انتقادهایی که به این رویکرد میشود این است که در سطح چارچوب فردگرایانه لیبرال باقی میماند. از دیگر نظریهپردازهای رویکرد قابلیت که دیدگاهش نزدیکی بسیاری به دیدگاه نوسبوم دارد آمارتیا سن، برندهٔ جایزهٔ نوبل اقتصاد است.
درباره کتاب خشم و بخشش:
ماریا پوپوآ نویسندهی سرشناس رومانیایی، آمریکایی در ادبیات و هنر: نوسبام که قبلاً هوشمندی احساسات را تجربه کرده و به اعتقاد من صریحترین فیلسوف معاصر است، بحث میکند که علیرغم تاریخ طولانی تلقی خشم چون چیزی که به لحاظ اخلاقی توجیهپذیر و نشانهی مفیدی از وقوع خطاست – از نظر هنجاری – خشم واکنشی نادرست است که احساسات عمیقتر و پیچیدهتر ما را میپوشاند و مانع آشکار شدن آنها میشود. بخشش که نوسبام آن را «تغییری در ضمیر قربانی، که خشم و رنجش را در واکنش به اعتراف و ندامت فرد خطاکار کنار مینهد» تعریف میکند، و به گزارهای تعاملی متمایل میشود که در آن فرد خطاکار ، باید از طریق اعتراف و پوزش به تأیید اخلاقی فرد قربانی دست یابد.
نوسبام مشخصات و پارادوکسهای خشم را چنین خلاصه میکند: خشم احساسی است که بهطور غیرعادی پیچیده است. زیرا هم درد را در خود دارد و هم به دلیل چشمانداز خوشایند تلافی، لذت را … خشم همچنین مرجعی دوگانه دارد – برای فرد یا جمع و یا برای یک کنش خاص … کانون خشم کُنشی است که به هدفی نسبت داده میشود که همانا آسیب ناشی از کنشی خطاکارانه است.
ماکسیمیلیانو ای. کارستانج ، استاد برجستهی اقتصاد دانشگاه پالرموی آرژانتین: در این کتاب بهجا، مارتا نوسبام استاد ممتاز دانشگاه شیکاگو، بهکارگیری خشونت را به عنوان احساس ناشی از خشم، و فصل مشترک آنها را مورد کاوش قرار میدهد. نوسبام خشم را از رنجش، اندوه و سایر احساسات متمایز میکند. در حالی که رنجش مستلزم اعادهای مربوط به فقدانی در گذشته است، خشم نشانهی واکنشی به فرد پرخاشگر است. ایندو، هرچند بهطور جداییناپذیری درهم پیچیده شدهاند اما از کانالهای متفاوتی متحول میشوند. نوسبام به توازن دیگری مابین خشم و نفرت توجه میکند: نفرت طرف دیگر را محو میکند اما خشم راه فریاد عمومی را برای شنیده شدن هموار میسازد… با این تمایزات، نوسبام خشم را احساسی میداند که در جستجوی تلافی است اما میتواند با امکانسنجی بخشش مفید باشد.
قسمتی از کتاب خشم و بخشش:
خشم دو وجه دارد. از یک سو، بخش ارزشمندی از حیات معنوی محسوب میشود. بخصوص از نظر اخلاقی و سیاسی در روابط انسانی نمونه بارز و تأثیر گذار آن بحث مشهور پیتر اشتراسون است. که میگوید «رفتارها و احساسات واکنشی» که از آن میان «رنجش» مقوله اصلی است. نقش مهمی در برخورد ما با یکدیگر داشته و حقیقت با ایدهی آزادی و اختیار انسانی عجین است. دیگر فیلسوفان بر ارتباط نزدیک خشم با نمایش اعتماد به نفس و اعتراض به بیعدالتی تأکید دارند.
از سوی دیگر، این نظر که خشم همان خطر اصلی است که تعاملات محترمانه انسانی را تهدید میکند. در سرتاسر سنت فلسفی غرب – از جمله در تفکر سیاسی عصر آیسخولوس، سقراط، افلاطون، یونانیان و رواقیون روم، فلاسفه قرن هجدهم چون اسقف جوزف باتلر و آدام اسمیت، و تعداد بیشماری از متفکران متأخرتر تجلی یافته است. همان طور که باتلر اشاره دارد…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.