سبد خرید

خشم مگره (نقاب 102)

ناشر : جهان کتابدسته: , , ,
موجودی: موجود در انبار

70,000 تومان

امیل بوله، صاحب چند کافۀ شبانه در محلۀ مومارتر پاریس، ناپدید ‌شد. او به طور معمول هر شب از یک کافه به کافۀ دیگر سر می زد و پیش از ساعت چهار صبح به خانه و نزد همسرش بازمی‌گشت.

پیکر بی‌جان بوله دو روز بعد در کوچه‌ای بن‌بست در حاشیۀ گورستان پرلاشز پیدا شد. کیف پول و کارت شناسایی او را در جیب کتش یافتند. بر جسد اثری از سلاح گرم یا سرد دیده نمی‌شد که معمولاً دارودسته‌های خلافکار به کار می‌بردند. مالک کافه‌های شبانه خفه شده بود و عجیب‌تر اینکه به مدّت دو روز و سه شب جسدش را در مکان نامعلومی نگه داشته بودند…

تعداد:
مقایسه



خشم مگره (نقاب 102)

درباره نویسنده ژرژ سیمنون:

ژرژ سیمنون (Georges Simenon) نویسنده کتاب خشم مگره، با نام اصلی ژرژ ژوزف کریستین سیمنون (زاده ۱۳ فوریهٔ ۱۹۰۳ – درگذشته ۴ سپتامبر ۱۹۸۹) نویسنده بلژیکی بود. از وی که به خاطر نوشتن رمانهای پلیسی شناخته می‌شود نزدیک به ۵۰۰ رمان و شمار بسیاری آثار کوتاه منتشر شده‌است. سیمنون، پدیدآور شخصیت کارآگاه ژول مگره یکی از سرشناس‌ترین کارآگاه‌های ادبیات پلیسی جهان است.

سیمنون نه فقط به دلیل داستان‌های پلیسی فراوان و آفریدن چهره‌ای چون سربازرس مِگره شهرت دارد بلکه در مقام ترسیم‌گر اماکن و فضاهایی بس متفاوت، و آن هم با یک رنگ‌آمیزی دقیق و مشخص، معروف است. او از آداب و رسوم متفاوت می‌نویسد و به توصیف زبان گروه‌های متفاوت اجتماعی – به ویژه طبقات متوسط و دشواری‌های پرشمار خانوادگی آن‌ها – می‌پردازد. به‌علاوه برای هر داستانی که خلق می‌کند، فضای آن حوزه را نیز به نحوی واقعی بازسازی می‌کند؛ فضایی مشابه نوعی واقع‌گرایی شاعرانه که مشخصۀ سینمای فرانسه در سال‌های دهۀ 1930 است؛ شهرهایی آکنده از مه و باران، با آدم‌هایی ترحم‌انگیز که به سوی سرنوشتی تراژیک رهسپارند. دنیایی را که ترسیم می‌کند، دنیایی تیره و تاریک است ولی این تیرگی و تاریکی، به خاطر انسانیتِ نهفته در وجود هر انسان – حتی اگر یک قاتل باشد – تا حدودی تلطیف می‌شود.

رمان‌های ژرژ سیمنون آمیزه‌ای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانه روان انسان هاست. وی ترس‌ها، عقده‌های روانی، گرایش‌های ذهنی، و وابستگی‌هایی را توصیف می‌کند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یک نواخت روزمره، پنهان هستند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر می‌شود. منتقدان ادبی، ژرژ سیمنون را صدای اکثریت خاموش و «یک نابغه ادبی سده ۱۹ (میلادی) می‌دانند که در شرایط آوارگی و غیرانسانی سده ۲۰ (میلادی) می‌زیست.

درباره کتاب خشم مگره:

گاردین: «یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم. ژرژ سیمنون در واداشتن ما به درون بی‌نظیر بود، اگرچه این توانایی با درخشش او در جذب وسواس گونه ما در داستان‌هایش پوشانده شد.»

رمان «خشم مگره» برای اولین‌بار سال ۱۹۶۳ منتشر شد و داستانش درباره صاحب چندکافه شبانه در محله مومارتر پاریس به‌نام امیل بوله است که ناپدید شده است. برنامه معمول بوله این بوده که هرشب از کافه‌ای به کافه دیگرش سرکشی کند و پیش از ساعت چهارصبح به منزل و پیش همسرش برگردد. اما یک‌شب این‌برنامه به هم می‌ریزد و مثل همیشه انجام نمی‌شود.

دو روز بعد هم پیکر بی‌جان بوله در کوچه‌ای بن‌بست در حاشیه گورستان پرلاشز پیدا می‌شود. چیزی که باعث شناسایی جسد می‌شود، کیف پول و کارت شناسایی اوست که در جیب کتش بوده و روی جسد هم اثری از سلاح گرم یا سرد وجود ندارد. بنابراین شاید باید احتمال کشته‌شدن بوله توسط گروه‌های خلافکار را مردود دانست.

سربازرس مگره در ابتدای تحقیقات خود متوجه می‌شود امیل بوله خفه شده و نکته عجیب‌تر درباره‌اش این است که دو روز و سه‌شب جسدش در مکانی نامعلوم نگه داشته شده و سپس در کوچه رها شده است.

«خشم مگره» در ۸ فصل نوشته شده است.

قسمتی از کتاب خشم مگره:

او ضمن صحبت‌کردن، به حیاط نگاه می‌کرد. دو زاغچه روی سنگفرش جست‌وخیز می‌کردند. سایه وکیل، جلوی پنجره در رفت و آمد بود.

«آره، منتظرم باش… خیلی کار ندارم و شاید چیز تازه‌ای پیدا کرده باشیم…»

او هم حق داشت نقش بازی کند! بعد از گذاشتن گوشی تلفن وانمود کرد که سرگردان است و با قیافه‌ای مردد سرش را خاراند.

هر دو نفر هنوز سرپا ایستاده بودند. وکیل با کنجکاوی به مگره نگاه می‌کرد. مگره هم عمدا به سکوت ادامه می‌داد. وقتی بالاخره تصمیم گرفت حرف بزند، با لحنی اندکی سرزنش‌آمیز گفت:

«آقای گایار، شما حافظه خوبی ندارید…»

«چی می‌خواهید بگید؟»

«شاید هم به دلیلی که نمی‌تونم بفهمم، بهم حقیقت رو نگفتید…»

«در چه مورد؟»

«خودتون نمی‌دونید؟»

«قسم می‌خورم…»

مرد بلندقامت و قوی‌هیکل، تا چند لحظه قبل، از خودش مطمئن بود. حالا چهره‌اش شبیه پسرکی بود که حین ارتکاب خطایی غافلگیر شده و با پافشاری می‌خواهد معصومیت نشان دهد.

«واقعا منظورتون رو نمی‌فهمم…»

«اجازه می‌دید پیپم رو روشن کنم؟»

«خواهش می‌کنم.»

مگره آرام پیپش را پر کرد و قیافه مردی را گرفت که ناگزیر است وظیفه ناخوشایندی را انجام بدهد.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

151

زبان

موضوع

,

شابک

9786008967668

وزن

150

جنس کاغذ

عنوان اصلی

La colère de Maigret
1963

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خشم مگره (نقاب 102)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...