خاکستان
درباره نویسنده مارک هلاسکو:
مارک هلاسکو نویسندۀ کتاب خاکستان، (۱۹۳۴-۱۹۶۹) در ورشو به دنیا آمد. از دبیرستان اخراج شد و مجموعهای از مشاغل سطح پایین را تجربه کرد. در 1956، مجموعه داستان کوتاهش «اولین گام در میان ابرها» تحسینی فوری برایش به دنبال داشت. پس از آن، «هشتمین روز هفته» و دو رمان «خاکستان» و «ایستگاه بعدی بهشت» را نوشت اما ناشرها از انتشار کتابش سر باز زدند. همزمان حکومت لهستان به او دو انتخاب داد؛ برگرد و دست به انکار خود بزن یا برای همیشه خارج از وطنت بمان! هلاسکو دومی را برگزید و باقی عمرش را در اروپای غربی و آمریکا گذراند.
درباره کتاب خاکستان:
منتقد نشریهی نیویورکتایمز در مورد هلاسکو و خاکستان نوشته:«هلاسکو سخنگوییست برای آنان که خشمگین و خسته، سرکش، آتشینمزاج و عذاب کشیده بودند. در خاکستان، هلاسکو چاقویش را در قلب حکومت کمونیستی فرو مینشاند و خونچکان بیرون میآورد.»
قسمتی از کتاب خاکستان:
فرانچیشک کوالسکی، چهل و هشت ساله، باریک اندام، کمابیش رو به طاسی، با چهرهای سرخگون، گونههایی برجسته و چشمانی آبی، به ندرت میمینوشید. شاید باورتان نشود ولی فقط در مناسبتهای خاص؛ هرگز بیش از ظرفیتش نمینوشید. و هیچوقت لازم نمیشد دیگران بگویند که شب قبل چه ها گفته و چه ها کرده. او یکی از معدود خوش شانسهایی بود که صبح ها که بیدار میشد. هرگز نیازی نبود از بابت دیشبش شرمنده باشد. هرچند، شبی دیروقت در راه بازگشت از جلسه حزب، جلسهای که ساعتها طول کشیده بود و او در خلال آن بارها مجبور شده بود از جا برخیزد و در باب مسائلی که برای او و دیگر هم قطارهایش مهم بود حرف بزند. به دوستی برخورده بود که آشناییشان برمیگشت به زمانی که هر دو مبارز پارتیزانی بودند.
او را از ۱۹۴۵ ندیده بود. سالی که خودش را به خط مقدم منتقل کردند و دوستش که جراحتی جدی پیدا کرده بود. به بیمارستان رفت و تا پایان جنگ همان جا ماند. این دیدار چنان دلشادشان کرد که تصمیم گرفتند با لیوانی ودکا آن را جشن بگیرند. به نزدیک ترین میخانه رفتند. دوست، نیم پاینت ودکا سفارش داد؛ وقتی به ته بطری رسیدند فرانچیشک پیشخدمت را صدا کرد و برای اینکه دوستش تصور نکند که او بعد از آن روزگار تشکیلات مخفی کم آورده نیم پاینت دیگر سفارش داد. بطری دوم حسابی سرخوششان کرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.