خانه گربهها
درباره نویسنده هیوا قادر:
هیوا قادر (Hiva Ghader) نویسنده کتاب خانه گربهها، شاعر و نویسندهی کرد، به سال 1964 در سلیمانیهی عراق متولد شده است است. تاکنون چهار رمان، سه مجموعه شعر و تعدادی ترجمهی ادبی از سوئدی به کردی از او منتشر شده است. بعد از سال 1991 بدلیل مشکلات سیاسی کردستان که منبعث از درگیرهای دو حزب اپوزیسیون کردی بود به نشانهی اعتراض چون دیگر روشنفکران آن دیار از کردستان خارج و بیش از بیست سال از عمر خود را در در سوئد به سر برد. در سال 2003 به زادگاه خود بازگشت و هم اکنون سردبیری ماهنامهی «سهرده م» را عهده دار شده است.
درباره کتاب خانه گربهها:
هیوا قادر نویسنده کتاب خانه گربهها، بر این واقعیت که زبان و ادبیات کردی تا امروز خصلتی بیش و کم بومی داشته صحه گذاشته، و بر ضرورت برونرفت از حصارهای فرهنگی و زبانی برای جهانی شدن ادبیات این اقلیم تأکید نموده است. خود او چنین تلاشی را مستلزم «جهانی نوشتن» نویسندگان کرد میداند.
به باور قادر ادبیات کردستان از پتانسیلهای روایی و زبانی بالایی برخوردار است؛ با این همه، نویسندگانِ آن نیاز به اندکی اعتماد به نفس بیشتر دارند، تا بتوانند مخاطبینی از زبانها و فرهنگهای دیگر را نیز مجذوب آثار خود گردانند. خود او که سالها سابقهی زندگی در غرب را داشته، با بهرهگیری از امکانات زبانهایی چون سوئدی، انگلیسی، فارسی و عربی، رمانی کردی به رشتهی تحریر درآورده که دستکمی از بهترین رمانهای غربی ندارد. این رمان خانه گربهها نام دارد؛ اثری که هماینک نسخهی صوتی آن با خوانش فوقالعادهی اطهر کلانتری پیش رویتان است.
قسمتی از کتاب خانه گربهها:
گفت: «مردمان باستان معتقد بودند گربهها نُه روح دارند، چون خودشان با یک روح نمیتوانستند در برابر بیماریها و فجایع طبیعی مقاومت کنند؛ همین که به آنها مبتلا میشدند، زود میمردند ولی گربهها در مقابل بیشتر آن فجایع مقاومت کردهاند و تا امروز ماندهاند. انسان با تمام نیروها و ادیانی که به آنها ایمان داشته است، فقط دو روح دارد: یکی که متعلق به این دنیاست و شکی در آن نیست، دیگری هم که ادیان باور دارند دوباره زنده میشود، شبههناک است.
علاوه بر اینها گربه همیشه هنگام سقوط با پا روی زمین میافتد، ولی آدم با همهٔ زوایای اعضای بدنش میافتد. اگر نُه بار گربهای را از آپارتمانی پایین بیندازید، هر نُه بار خودش را روی پا نگه میدارد و شاید بار نُهم بمیرد، ولی آدمی فقط یک بار میتواند مقاومت کند و معلوم هم نیست به کدام سو و چگونه روی زمین میافتد، اما چیزی که معلوم است این است که به احتمال بسیار زیاد میمیرد.«
گفتم: «به نظر میآید یک روح هم برای آدمی زیاد باشد.«
«چرا؟»
«چون زندگی آسان نیست.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.