خانهای در انتهای هوپ استریت
درباره نویسنده منا ون پراگ:
منا ون پراگ (Menna van Praag) نویسنده کتاب خانهای در انتهای هوپ استریت، (زاده 196 1962 ، نیس) نمایشنامهنویس و رمان نویس فرانسوی است. اولمی تحصیلات خود را در رشتۀ هنرهای نمایشی به پایان رساند و نمایشنامههای بسیاری نوشت و روی صحنه برد. از رمانهای متعددی که اولمی نوشته است، کنار دریا جایزۀ آلن فورنیه و رمان آن تابستان جایزۀ خانۀ مطبوعات را به خود اختصاص دادهاند. او جایزه بهترین هنرمند نوظهور آلن-فورنیر را برای رمان سال 2001 خود، Bord de Mer، دریافت کرد. از آن زمان کتابش به چندین زبان اروپایی ترجمه شده است. الیمی دوازده نمایشنامه و نیم جین رمان منتشر کرده است.
درباره کتاب خانهای در انتهای هوپ استریت:
سارا ادیسون الن، نویسنده دختری در تعقیب ماه: «شیرین، جادویی، خاص و رؤیایی»
تایمز بوک ریویو: «بسیار لذت بخش… شخصیتهای داستانی جاافتاده همراه با شخصیتهای مشهور زن از دوران گذشته، در کنار هم قصهای از زندگی و عشق را با کشف ژرفترین حسها حکایت میکنند.»
قسمتی از کتاب خانهای در انتهای هوپ استریت:
این خانه نزدیک دویست سال در انتهای هوپ استریت بوده است با برجکها و دودکشهایی که سر به فلک کشیده اند از دیگر خانه ها بزرگتر است. باغ جلو خانه پُر از گیاهان خودروست. علفهای بلند با گلهای پامچال وحشی پوشیده شدهاند که خودشان را تا برگهای آویزان درختان بید رساندهاند. این خانه در شب به سان یتیم خانه ویکتوریایی است که صد کودک ناامید را در خود جای داده است، اما وقتی ابرها از هم باز میشوند و نور مهتاب به آن میتابد، گویی با خانهای جادو شده روبهرو هستید انگار راپانزل در این برج زندگی میکند و یکصد زیبای خفته در بسترها خوابیدهاند.
نمای خانه آجر قرمز است به رنگ قهوه ای مایل به سرخ و به رنگ کت آلبا اشبی ـ مثل لکه کمرنگ براقی در گنجه ای از لباسهای سیاه آلبا نمیداند دارد چه میکند؛ جلو پله درگاه ایستاده و به شماره یازده، که به در نقره ای میخ شده زل زده است. او چهار سال از عمر نوزده ساله اش را در کمبریج زندگی کرده است اما پیش از این هرگز به انتهای این خیابان نیامده بود و حالا هم هیچ دلیلی برای اینجا بودنش وجود ندارد، جز اینکه او هیچ جای دیگری برای رفتن ندارد.
حالا فکرهایی که آلبا در سکوتِ شب سعی دارد از آنها فرار کند و به دلِ شب بزند به او هجوم می آورند و تمام زورشان را جمع میکنند تا خودشان را وسط توفان شدیدی بیندازند. چطور این اتفاق افتاد؟ چطور این اتفاق میتوانست برای من بیفتد؟ او همیشه محتاط بوده است؛ هرگز باعث رخ دادن حادثه یا فاجعه ای نبوده است…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.