جهان مردگان آرژانتین
درباره نویسنده دنیل لودل:
دنیل لودل (Daniel Loedel) نویسنده کتاب جهان مردگان آرژانتین، ويراستار انتشارات بلومزبری است و در بروکلین آمریکا زندگی میکند. کتاب حاضر اولین رمان اوست که با الهام از مرگ خواهر ناتنیاش، ایزابل، به دست رژیم دیکتاتور آرژانتین نوشته شده است. نیویورک تایمز این کتاب را در ژانر گوتیک آرژانتین دسته بندی میکند. در این ژانر، نویسندگان از تاریخ سیاه دهه هفتاد و هشتاد آرژانتین الهام میگیرند و داستانهای اشباح مینویسند.
درباره کتاب جهان مردگان آرژانتین:
منتقد نشریۀ بوک ریویو: «برای نویسنده مطرح کردن سؤالاتی در باب حق انتخاب، عشق و احساس گناه بسیار مهم است. از جایی که توماس وارد فضای جنگ کثیف آرژانتین میشود زمان مفهوم خطی خود را از دست میدهد. خواننده با کثیفترین بخش تاریخ آرژانتین آشنا میشود، به همراه توماس شکنجه میگردد، انتخابهای او را تجربه کرده و عذاب وجدان او را تحمل میکند.»
در دوران «جنگ کثیف» بود که تاریخ قسمی دیگر از سبعیت و دهشت را تجربه کرد؛ از لحظهای که در 29 مارس 1976 «خورخه رافائل ویدلا» با کودتای نظامی قدرت را در آرژانتین به دست گرفت تا 29 مارس 1983 که از قدرت کنار رفت، دهها هزار نفر به شکلی عجیب در آرژانتین ربوده و کشته شدند و تا همین امروز سرنوشت هزاران نفرشان هنوز مشخص نیست و هیچکس اطلاعی از شیوهی مرگ و مدفنشان ندارد! حکومت نظامی آرژانتین که به مثال عموم حکومتهای نظامی و خونخوار دو سدهی اخیر، با حمایت مستقیم آمریکا و غرب بر سر کار بود، طی قریب به یک دهه و حتی پیش از به قدرت رسیدن با کودتا، آدمربایی و کشتار و شکنجه را شروع کرده بود.
خانوادههای بسیاری سالیان سال و تا همین امروز به دنبال رد و نشانی از عزیزان ربودهشدهشان گشته و میگردند و به جز معدودی، جستوجوهایشان راه به جایی نبردهاست. کتاب «جهان مردگان آرژانیتن» روایت یکی از آنهاست که عزیزترینش در میان ربودهشدگان و بینامونشانهاست و برای یافتنش گویی باید به همراه هادس به جهان مردگان سفر کند و یا به مثال اورفئوس در پی عشقش، با این شرط که حق ندارد برگردد و پشت سرش را بنگرد! ولی مگر میشود در مسیر جستوجوی عزیزترینی که همچون جان عزیزی از آدمی ستانده شده، بازنگردیم و در گذشته کندوکاو نکنیم؟ همهچیز گذشتهاست، حتی همین حالا و ازهمینروی باید همراه با روایت «دنیل لودل» در جهان مردگان آرژانتین راه پیماییم، تا بهیاد آوریم و در یاد نگه داریم که هیچ گمشدهای فراموش نمیشود!
قسمتی از کتاب جهان مردگان آرژانتین:
هشت سال رسما ناپدید بودم. دست کم تا جایی که خودم میدانستم؛ از سال ۷۶ به آرژانتین برنگشته بودم و حتی پس از احیای ظاهری دمکراسی در سال ۸۳، هیچ مقام دولتیای هیچگاه نتوانست زنده بودنم را تأیید کند. فقط در نهمین سال، وقتی با یک آمریکایی ازدواج کردم و باید برای اخذ شهروندی مدارک خاصی میگرفتم، توماس آریا به زندگی قانونی بازگشت.
اما این فاصله بینابین صرف غیبت قانونی نبود. تا زمان آشنایی با همسرم کاملا در انزوا زندگی میکردم و حتی پس از آن تا اولین سالگرد ازدواجمان روی کاناپه میخوابیدم. او بود که وارد رابطه دیگری شد، اما ناگفته تقصیر را گردن گرفتم. متعهد و مهربان و آماده به خدمت بودم، اما هیچ وقت واقعا حضور نداشتم. حتی پس از برنامهریزیهای طولانی مدت مثل حساب بانکی مشترک، درخواست شهروندی و همین اواخر، صحبت بچه. اما این تقلاهای همیشگی نقابی بود که بر چهره میگذاشتم. اگر میخواستم کلر را به خاطر موضوعی سرزنش کنم، این بود که از واقعیت خبرداشت و به هر روی اجازه میداد آن نقاب را بزنم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.