جادوگران، بدکارهگان و ساحران انگاره دیو در ایران باستان
درباره نویسنده ساتنام مندوزا فارست:
ساتنام مندوزا فارست (Satnam Mendoza Forrest) نویسنده کتاب جادوگران، بدکارهگان و ساحران انگاره دیو در ایران باستان است. او در کالج سنتر در کنتاکی تدریس کرده است.
درباره کتاب جادوگران، بدکارهگان و ساحران انگاره دیو در ایران باستان:
در باب موضوع مورد بررسی به طور خلاصه میتوان گفت که نویسنده ذره بین خود را بر روی افراد کمتر دیده شدهای در جامعه باستانی ایران میگذارد که جادوگر، ساحره و بدکاره در نظر گرفته شدهاند و به این منظور متون اوستایی و پهلوی را به دقت واکاویده است. نویسنده پا را فراتر از صرف توصیف این قشر نامرئی اجتماعی گذاشته و با تحلیل جامعه شناختی به پدیده جادو دین حاکم در ایران باستان پرداخته است. همچنین، راهکارهای اوستایی برای مقابله ضعیف کردن و راندن این گروه شر را مورد بررسی قرار داده است.
نکته حائز اهمیت در نگارش کتاب حاضر این است که نویسنده از زبانی ادبی و ثقیل استفاده کرده که شاید علت آن کهن بودن موضوع و همچنین استفاده از متون ادبی باستانی بوده است. این امر ترجمه کتاب را به امری دشوار تبدیل کرده بود تا در عین حفظ روح کهن جملات، جنبه روانی آن برای خواننده هم برآورده شود. مترجم به رغم بهره مندی از تحصیلات تکمیلی در حوزه فرهنگ و زبان ایران باستان ترجیح داد برای ترجمه اوراد و نیایش های اوستایی از ترجمههای موجود که اثر محققان و استادان بنام و مشهور این حوزه بوده کمک بگیرد. به این منظور به ترتیب برای ترجمه یسنا و يشتها از ترجمه ابراهیم پورداود، وندیداد از ترجمه موسی جوان، و بندهشن از ترجمه مهرداد بهار استفاده کرده است.
این نکته را هم باید افزود که در برخی موارد به علت ناقص بودن ترجمههای موجود و عدم تطابق ترجمههای موجود با متن نقل شده در کتاب حاضر، مترجم به ناچار خود اقدام به ترجمه متون اوستایی و پهلوی از متن انگلیسی نموده است.
فرهنگ ایران باستان همچون دریایی است که گوهرهای نهفته و دست نخورده بیشماری در آن نهفته است و نمیتوان این وادی را صرفا به دست زبانشناسان و تاریخشناسان واگذاشت و ورود دانشهای جامعه شناسی، انسان شناسی و مطالعات فرهنگی میتواند پرده از رازهای سر به مهر بسیاری بردارد.
قسمتی از کتاب جادوگران، بدکارهگان و ساحران انگاره دیو در ایران باستان:
اگرچه تعداد اندکی از محققان موافق این امرند که زردشتیت در منطقه ایران رواج داشته، اما حتی شاید زردشتیت در زمان کوروش کبیر (۵۵۰-۵۳۰ ق.م.) هم در برخی از اشکال خود دین رسمی در ایران بوده است. منابع محدودی مانند کتیبهها نشان میدهند که دین هخامنشیان در زمان داریوش اول شکلی از زردشتیتی بوده که اوستا نمایانگر آن است. این دین بزرگ از دوران باستان، دین حاکم در ایران بوده است. با این حال، شاید حتی قبل از به قتل رسیدن يزدگرد، آخرین حاکم ساسانی، در سال ۶۵۱ افول این دین آغاز شده باشد. یکی از نتایج برخورد با اسلام این بود که بخشی از جامعه روحانیون زردشتی به این شناخت رسیده که جهت حفظ و دوام این دین رو به افول باید نظام اعتقاداتی خود را سازماندهی و درباره آن تجدید نظر کنند.
روحانیت زردشتی در قرن نهم و اوایل دهم در معرض الهیات اسلامی قرار گرفت که به سرعت در حال پیشرفت بود. با توجه به مباحث الهیاتی که باید از پس آن برمیآمدند، رویکرد ثنویت، همان گونه که متکلمان مسلمان مشاهده کرده بودند، از بارزترین نقاط ضعف در دین زردشتیت بود، یعنی همان چیزی که بسیار متفاوت از اسلام بود. زردشتیان با مباحثی روبهرو شده بودند که نظام بندی و شفاف سازی نظام اعتقادی خود برای آنها به امری ضروری و لازم تبدیل شد. متکلمان زردشتی به جای تغییر نظام اعتقاداتی ثنویت، با به کار بردن استراتژیهای جدیدی، ثنویت را به نحوی به روز رسانی کردند که به آنها امکان پاسخ…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.