تسلیدهندگان
درباره نویسنده موریل اسپارک:
موریل اسپارک (Muriel Spark) نویسنده کتاب تسلیدهندگان، زادهی 1 فوریه ی 1918 و درگذشتهی 13 آپریل 2006، رمان نویس، نویسندهی داستان کوتاه، شاعر و مقاله نویس اسکاتلندی بود. او در ادینبورگ به دنیا آمد و در مدرسهی دخترانه ی جیمز گیلسپی تحصیل کرد. اسپارک سپس در کالج هریوت وات، دورههای مکاتبات تجاری و خلاصه نویسی را گذراند. وی سپس برای مدت کوتاهی به تدریس زبان انگلیسی روی آورد و بعد از آن به منشی گری در یک فروشگاه مشغول شد. اسپارک، نویسندگی را به طور جدی با شعر و نقد ادبی آغاز کرد. او در سال 1954 به کلیسای کاتولیک پیوست که خودش این اقدام را برای حرکت در مسیر رمان نویس شدن، برای خود ضروری دانسته است.
درباره کتاب تسلیدهندگان:
«تسلیدهندگان»، اولین و شاید مهمترین اثر موریل اسپارک، را گراهام گرین و اِولین وو به انتشارات مکمیلان توصیه کردند و در همانجا منتشر شد. اِولین وو آن را «بسیار اصیل و بدیع» خوانده بود و گراهام گرین «یکی از انگشتشمار رماناولهای حقیقتاً اصیل که تا سالها خوانده خواهد شد.»
موریل اسپارک در کتاب «تسلیدهندگان» با طنزی جنونآمیز و درعینحال شیرین و جذاب، وهم را به عرصۀ واقعیت میکشاند. شخصیت اصلی کتاب «تسلیدهندگان» زنی رماننویس به نام کرولاین است که بهتازگی کاتولیک شده است. او نمیداند صداهای بیرون سرش، تجلی تقدس است یا راوی جنون. اعتقادات مذهبی جدید کرولاین باری روی دوشش گذاشته و خلاقیت سرکشش که راهی برای بروز پیدا کرده، کلافهاش کرده است. سوالی که برای اینزن پیش میآید، این است که آیا نویسنده سایهای از خداوند است که چون او شخصیتهایی خلق کرده و به سمت سرنوشت هدایتشان میکند؟
قسمتی از کتاب تسلیدهندگان:
هلنا شرمنده بود. نمیدانست چطور باید به لارنس بگوید که خدمتکار تحت حمایت او چه دستهگلی به آب داده است.
«نمیدانم چطور باید بهت بگویم لارنس. فکر میکردم جورجینا عوض شده. البته برای کارش توجیه دارد، یکجور عذر. کرولاین آدرسش را نداده بود. میگوید روز بعد رفتن کرولاین یک نامه برایش رسیده. جورجینا احساس کرده وظیفه دارد نامه را باز کند، تا به قول خودش آدرس نویسنده را ببیند و آن را برگشت بزند. بعد میبیند که نامه از طرف تو آمده. آنوقت فکر کرده وظیفهاش در قبال من حکم میکند که آن را بخواند. میبینی لارنس، برای هر کاری عذری دارد.»
لارنس گفت: «اما این کارش غیرقانونی است. هیچکس حق ندارد نامه یکنفر دیگر را بخواند. فقط اگر اداره پست نتواند گیرنده را پیدا کند، میتواند نامه را باز کند. تازه آنموقع هم فقط باید اسم و آدرس فرستنده را نگاه کند. هیچکس اصلا حق ندارد نامهای را که برای یکنفر دیگر نوشته شده بخواند.» از شدت عصبانیت میلرزید.
«همین را بهش گفتم لارنس. خیلی نگرانم عزیزم.»
«یعنی چی که فکر کرده وظیفهاش در قبال تو حکم میکند نامه من به کرولاین را بخواند؟»
«نمیدانم. شاید فکر کرده یکچیزی بین شما دو نفر است که من ازش بیخبرم. سر اینموضوع خیلی دعوایش کردم.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.