تاریخ داخائو
درباره کتاب تاریخ داخائو:
اردوگاههای کار اجباری در دوران حکومت آلمان نازی و در راستای اجرای پروژه «راه حل نهایی» در رایش آلمان و سرزمینهای اشغالشده تأسیس شدند. این اردوگاهها برای کار اجباری برخی اقلیتها، مانند یهودیان، کولیها، همجنسگرایان و حتی معلولان ذهنی و همچنین مخالفان داخلی ضد رژیم نازی از جمله ماسونها، شاهدان یهوه و کمونیستها طراحی و ایجاد شدهبودند.
از جمله اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی میتوان به اردوگاه کار اجباری کراکوف-پلاشوف، اردوگاه داخائو، اردوگاه بوخنوالد، اردوگاه تربلینکا، اردوگاه ترزینشتات، اردوگاه آشویتس و اردوگاه برگن ـ بلزن اشاره کرد.
اردوگاه کار اجباری داخاو از بزرگترین اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی بود که توسط رژیم نازی در سال ۱۹۳۳ در ۱۶ کیلومتری شمال مونیخ در نزدیکی شهر داخاو در ایالت بایرن آلمان ساخته شد. بیش از ۳۰٬۰۰۰ نفر از یهودیان، لهستانیها، روس، و بسیاری از کشورهای دیگر در این اردوگاه به قتل رسیدند. این اردوگاه ۹۴ اردوگاه فرعی نیز داشت.
قسمتی از کتاب تاریخ داخائو:
در حالی که سوختگاه تازه انسانها ساخته میشد، اداره مرکزی اردوگاههای کار اجباری بر آن شد که در داخائو اتاق گاز بنا کند. اداره مرکزی وافن اس. اس. مونیخ – داخائو در هفدهم مارس ۱۹۴۲ برای خدمات مرکزی طرح گستردهای فراهم کرد تا ساختن سربازخانه ایکس، که نام رمز ساختمان بود، آغاز گردد. بنا بود که ساختمان ظرف پنج ماه آماده شود و هزینه بنایش ۱۲۰۷۰۰ مارک رایش (۱۵۰۰ پوند در سال ۱۹۳۷) برآورد شده بود. قرار بود عملیات ساختمانی بیدرنگ پس از آب شدن برفها» آغاز شود. در ۲۳ ژوئیه اداره خدمات مرکزی برای آغاز کار، طرح را از تصویب نهایی گذرانید (سندها سی ام ژوئیه به داخائو رسید). بنا بود برای آماده شدن اتاق گاز در زمان مقرر، بلافاصله کار آغاز بشود و گزارش پیشرفت کار هم ارسال گردد.
بدین ترتیب در پایان ماه ژوئیه ۱۹۴۲ دستور ساختن سربازخانه ایکس داده شد و برای گشایش آن هم تاریخی تعیین کردند.
ساختمان به سبک الگوی تجربه شده «قدیمی» بود: اتاق رختکن و گرمابه ساختگی در آن فضا طوری آراسته شده بود که گفتی بنا بود زندانیان سر و تن کاملی بشویند، اما در واقع قرار بود گاز به خوردشان بدهند و دست آخر، گرمابه مرده شوی خانهای هم داشت. با این حال، اتاق گاز داخائو هیچ وقت به کار نیفتاد.
در زمستان ۱۹۴۵–۱۹۴۴، جوخه ضدعفونی، زیر نظر پزشک اس. اس، انبوه لباسهای پر از شپش را با گاز ضدعفونی کرد..
دستگاه امنیتی در اردوگاه با دقت تمام سازمان یافته بود. میان بندها و دیوار بیرونی، اول یک جاده بود؛ بعد باریکه سبزه زاری به پهنای دو متر که «زمین بی صاحب» خوانده میشد و اعلانهایی که جمجمه بر رویشان نقاشی شده بود، حاکی از این که هر کس به آنجا پا بگذارد بدون هشدار قبلی تیر میخورد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.