تاریخ انحطاط مجلس
درباره نویسنده احمد مجدالاسلام کرمانی:
احمد مجدالاسلام کرمانی نویسنده کتاب تاریخ انحطاط مجلس، (۱۳۴۲–۱۲۸۸هـ. ق) روزنامهنگار، سیاستمدار، نویسنده، شاعر و چهره سرشناس علم و ادب کرمان به سال ۱۲۸۸ هـ. ق در کرمان متولد شد. وی نبیرهٔ حسنعلیبیک و ندیدهٔ خاندانقلیبیک افشار است. وی از اعضای انجمن باغ میکده بود. در شش سالگی به مکتب رفت و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه خاندانقلی بیگ به پایان رساند. صرف و نحو را نزد ناظمالاسلام کرمانی و مقدمات را در محضر شیخ ابوجعفر کرمانی به پایان برد. ملارحمتالله کرمانی معلم منطق و اصول او بود و سطح فقه را نزد ملاعبدالله راینی گذراند. در سال ۱۳۰۸ ق که بیست ساله شد برای ادامه تحصیل رهسپار اصفهان گردید و به ترتیب در حلقه درس آیات محمدباقر فشارکی، میرمحمدتقی مدرس و سید محمدباقر درچهای که به او اجازه و تصدیق اجتهاد دادند، قرار گرفت.
درباره کتاب تاریخ انحطاط مجلس:
کتاب تاریخ انحطاط مجلس: فصلی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران كتابى است كه فصلى از تاريخ انقلاب مشروطيت ایران را مورد بررسى قرار مىدهد. نویسنده، در مقدمه كتاب با يادآورى خطراتى كه ممكن است به واسطه آثارى از اين دست متوجه نویسنده شود، به انگيزه خود از نگارش اين اثر اشاره مىكند. وى در اين باره مىنويسد:
نوشتن اين تاريخ امروزه در حكم بازى كردن با افعى است و يا به پاى خود به مسلخ رفتن، اما دو چيز مرا به اداى اين تكليف مجبور نموده؛ اول حس انسانيت و وظيفه انسانيت، دوم شدت بطالت و بيكارى…و با آنكه در اين كار احتمال بسى مخاطرات مىدهيم، فقط به يك اميدوارى شروع مىكنم و آن اين است كه شخص پادشاه را مايل به عدالت شناختهام و يقين مىدانم در مقابل استبداد وزراء و امرا رأفت و عدالت به شخص مقدس پادشاه مانع از اين خواهد شد كه بر بىگناهى ستم كنند و چون من خودم را بىگناه مىدانم، اميدوارم محفوظ بمانم.
كتاب حاضر، در واقع جلد دوم كتاب سفرنامه كلات اثر همين نویسنده است كه به صورت مستقل به چاپ رسيده است. اين كتاب جايگاه برجستهاى در ميان مآخذ دوره مشروطه دارد. اين كتاب آميختهاى از گزارش و پژوهش نویسنده درباره رويدادهاى مشروطيت و شكلگيرى كودتاى محمدعلى شاه قاجار است. مجدالاسلام از كسانى بود كه در برخى از رويدادها نقش داشت و به همين سبب نام و آوازهاى يافت.
در ابتداى كتاب نویسنده از موقعيت اجتماعى و سياسى خود ياد مىكند و يادآور مىشود، از آن جا كه مسلك وى در روزنامهنگارى هميشه صلحطلبى و ميانهروى بوده و به تشنيع و آزار كسى نپرداخته و در عين حال به افشاى ستم ظالمان پرداخته، از جانب برخى افراد كه بر ضد او بودند، مورد بىمهرى قرار گرفته است. وى همچنين يادآور مىشود كه اگر معاصران وى نيز به شيوه وى رفتار میكردند، گرفتار حوادث غير مترقبه نمىشدند و مملكت را به باد نمىدادند.
در ادامه به واقعه مجلس و خطرى كه از ناحيه وقايع پيش آمده، وى را مجبور به تغيير منزل نموده، اشاره مىكند و سپس به واقعه به توپ بستن منزل ظهيرالدوله در عصر سه شنبه 23 جمادىالاولى سال 1326ق. و موضوعات ديگر پرداخته است.
در فصل نخست به فلسفه تاريخى و بررسى اسباب انحطاط مجلس پرداخته شده است.
عناوينى كه در اين فصل به چشم مىخورد به شرح زير است:
خواستههاى مردم، عنوان مشروطيت، دستاندازى عثمانىها، نفوذ آلمان در ایران، انتخاب وكيل، مذاكرات مجلس، عزل احتشامالسلطنه، زنجير عدل محمدعلىشاه، فروش القاب و مناصب، فروش خالصجات، انحصار تنباكو، امتياز تنباكو، كمپانى رژى، حكومت فرمانفرما، حكومت امينالدوله، مدارس جديد، عزل امينالدوله، مسافرات شاه به فرنگ، قتل بابيه، تبعيد آزاديخواهان، قواى سه گانه مملكت، اقسام حكومت، مشروطيت ایران و….
قسمتی از کتاب تاریخ انحطاط مجلس:
برای توضیح مطلب، لازم است که مختصری از حالت حاليه خودم را نگارش دهم تا خوانندگان بدانند، من امروز در چه موقع خطرناکی هستم.
البته، همه میدانند قبل از حادثه بیست و سیم جمادی الاولى از سال هزار و سیصد و بیست و شش [قمری] که شرح آن به زودی نگاشته خواهد شد، من، بنده مدیر چهار روزنامه بودم و یکی از رؤسای ملت بشمار میآمدم و عموم بزرگان مملکت از من ملاحظه و مراعات میکردند؛ و یک اداره بسیار وسیعی داشتم که هیچ یک از مدیران جراید ایران چنین ادارهای نداشتند و انصاف می دهم، مسلک من در روزنامه نگاری، همیشه صلح طلبی و میانه روی بوده و به شهادت جراید اروپا، روزنامه ندای وطن ليبرال بوده نه رویسیونر. هرگز بی جهت، به کسی اذیت نکردم و نسبت به امرا، مملکت و وزراء دولت، به شناعت چیزی ننوشتم؛ ساحت مقدس پادشاه را منزه از اعتراض میانگاشتم و…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.